• high level in a ship
upper deck
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. I managed to find a seat on the upper deck.
[ترجمه ترگمان]توانستم روی عرشه بالایی یک صندلی پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من موفق به پیدا کردن یک صندلی در عرشه بالایی
[ترجمه گوگل]من موفق به پیدا کردن یک صندلی در عرشه بالایی
2. On the upper deck aft from the wheelhouse she has a little lounge with a sauna.
[ترجمه ترگمان]روی عرشه بالایی کشتی از سکان قایق کوچکی با سونا دارد
[ترجمه گوگل]در عرشه بالایی پشت صندلی چرخ دار، او یک سالن کوچک با یک سونا دارد
[ترجمه گوگل]در عرشه بالایی پشت صندلی چرخ دار، او یک سالن کوچک با یک سونا دارد
3. The drawback is that the high-rise upper deck means very little can be stored there during travel.
[ترجمه ترگمان]عیب این است که عرشه بالایی بالاتر یعنی خیلی کم می تواند در طول سفر ذخیره شود
[ترجمه گوگل]نکته این است که طبقه بلند بالایی به این معناست که در طول سفر بسیار کم می تواند در آنجا نگهداری شود
[ترجمه گوگل]نکته این است که طبقه بلند بالایی به این معناست که در طول سفر بسیار کم می تواند در آنجا نگهداری شود
4. The upper deck comprised the flight cabin and baggage holds and the lower was the passenger deck.
[ترجمه ترگمان]عرشه بالایی شامل کابین هواپیما و انبارها و قسمت پایین عرشه مسافر بود
[ترجمه گوگل]عرشه بالایی شامل کابین پرواز و غرفه بود و پایین تر عرشه مسافر بود
[ترجمه گوگل]عرشه بالایی شامل کابین پرواز و غرفه بود و پایین تر عرشه مسافر بود
5. There was two and two seating on the upper deck, except for two single seats by the trolley mast.
[ترجمه ترگمان]دو نفر روی عرشه بالایی نشسته بودند، جز دو صندلی در کنار دکل
[ترجمه گوگل]در دوچرخه بالایی دو و دو صندلی وجود دارد، به جز دو صندلی تک صندلی برقی
[ترجمه گوگل]در دوچرخه بالایی دو و دو صندلی وجود دارد، به جز دو صندلی تک صندلی برقی
6. The upper deck windows could also be opened and closed together, with a rack and pinion device.
[ترجمه ترگمان]پنجره های عرشه بالایی نیز می توانند با یک دستگاه rack و pinion باز و بسته شوند
[ترجمه گوگل]پنجره های بالایی را نیز می توان با یک قفسه و دستگاه پینونی باز و بسته کرد
[ترجمه گوگل]پنجره های بالایی را نیز می توان با یک قفسه و دستگاه پینونی باز و بسته کرد
7. The meal queue winds its way around the upper deck between trunks, sacks of salt and dozing traders.
[ترجمه ترگمان]صف غذا راه خود را در اطراف عرشه بالایی بین چمدان ها، کیسه های نمک و تاجران خواب باز می کند
[ترجمه گوگل]صف های غذا در اطراف عرشه بالایی بین تنه ها، کیسه های نمک و معامله گران فرو می روند
[ترجمه گوگل]صف های غذا در اطراف عرشه بالایی بین تنه ها، کیسه های نمک و معامله گران فرو می روند
8. Or at least into the upper deck.
[ترجمه ترگمان]یا حداقل به عرشه بالایی
[ترجمه گوگل]یا حداقل به عرشه بالایی
[ترجمه گوگل]یا حداقل به عرشه بالایی
9. Rain drops cover a glass backdrop in the upper deck of Arthur Ashe Stadium as bad weather delays the start of play at the 2011 US Open.
[ترجمه ترگمان]قطرات باران باعث افت یک پس زمینه شیشه ای در استادیوم بالایی استادیوم آرتور Ashe می شود که هوای بد شروع بازی در مسابقات اوپن آمریکا ۲۰۱۱ را به تاخیر می اندازد
[ترجمه گوگل]قطره باران یک فضای شیشه ای در عرشه بالایی از ورزشگاه آرتور اش را پوشش می دهد، زیرا هوای بد مانع آغاز بازی در سال 2011 در ایالات متحده می شود
[ترجمه گوگل]قطره باران یک فضای شیشه ای در عرشه بالایی از ورزشگاه آرتور اش را پوشش می دهد، زیرا هوای بد مانع آغاز بازی در سال 2011 در ایالات متحده می شود
10. He went through hatch to the upper deck to look at the sunrise.
[ترجمه ترگمان]از دریچه بالا رفت تا به طلوع خورشید نگاه کند
[ترجمه گوگل]او برای دیدن طلوع آفتاب، از طریق چفت به عرشه بالایی رفت
[ترجمه گوگل]او برای دیدن طلوع آفتاب، از طریق چفت به عرشه بالایی رفت
11. Bulwarks upper deck where deck log cargoes to be loaded, shall be designed to suit accordingly.
[ترجمه ترگمان]عرشه بالایی که کالا برای بارگیری کالا در آن بارگیری می شود، برای متناسب با آن طراحی خواهد شد
[ترجمه گوگل]لبه بالایی که در آن لگن ورودی عرشه بارگذاری می شود، باید مطابق با آن طراحی شود
[ترجمه گوگل]لبه بالایی که در آن لگن ورودی عرشه بارگذاری می شود، باید مطابق با آن طراحی شود
12. A steamship with the bow and upper deck rounded so as to shed water.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی کوچک با دماغه و عرشه بالایی چنان گرد آمده بود که انگار آب ریخته بود
[ترجمه گوگل]یک کشتی بخار با تعظیم و عرشه بالایی گرد می شود تا آب ریخته شود
[ترجمه گوگل]یک کشتی بخار با تعظیم و عرشه بالایی گرد می شود تا آب ریخته شود
13. You can smoke on the upper deck.
[ترجمه ترگمان]میتونی روی عرشه بالایی سیگار بکشی
[ترجمه گوگل]شما می توانید در عرشه فوقانی سیگار بکشید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در عرشه فوقانی سیگار بکشید
14. A group of fans in the upper deck at Yankee Stadium even took to posting signs for each ground ball induced by Wang, much the way power pitchers are greeted with congratulatory Ks.
[ترجمه ترگمان]گروهی از طرفداران در استادیوم بالاتر در استادیوم یانکی، حتی برای هر توپی که توسط وانگ ساخته شد، نشانه هایی را برای هر توپ زمینی که توسط وانگ ساخته شده بود، به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]گروهی از طرفداران در عرشه بالایی در ورزشگاه یانکی حتی برای نشان دادن هر توپ زمینی ناشی از وانگ نیز نشانه هایی را ارسال کردند که بسیار جالب بود
[ترجمه گوگل]گروهی از طرفداران در عرشه بالایی در ورزشگاه یانکی حتی برای نشان دادن هر توپ زمینی ناشی از وانگ نیز نشانه هایی را ارسال کردند که بسیار جالب بود
15. The upper deck contains the cockpit 10 and flight crew rest area for long missions.
[ترجمه ترگمان]عرشه بالایی شامل کابین خلبان ۱۰ و خدمه پرواز برای ماموریت های بلند است
[ترجمه گوگل]عرشه بالایی شامل کابین خلبان 10 و منطقه استراحت خدمه پرواز برای ماموریت های طولانی است
[ترجمه گوگل]عرشه بالایی شامل کابین خلبان 10 و منطقه استراحت خدمه پرواز برای ماموریت های طولانی است
پیشنهاد کاربران
upper deck ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: بالاعرشه
تعریف: بالاترین عرشۀ سراسری کشتی
واژه مصوب: بالاعرشه
تعریف: بالاترین عرشۀ سراسری کشتی
کلمات دیگر: