1. He stared at the words in complete puzzlement.
[ترجمه ترگمان]او با حیرت به کلمات خیره شد
[ترجمه گوگل]او در کلمات پریشان شد
2. I'll never forget the look of puzzlement on his face.
[ترجمه ترگمان]هرگز قیافه او را فراموش نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]من هرگز فراموش نخواهم کرد که چشمانداز پریشانی چهره اش چطور است
3. I was left with puzzlement as to the existence or non-existence of God.
[ترجمه ترگمان]با سرگشتگی و حیرتی از وجود یا وجود خدا به جا مانده بودم
[ترجمه گوگل]من به خاطر وجود یا عدم وجود خدا مخالفت کردم
4. Slowly the wonder faded, shading into puzzlement.
[ترجمه ترگمان]شگفتی به تدریج محو شد و دست و پایش را میان حیرت فرو برد
[ترجمه گوگل]به آرامی تعجب از بین می رود، سایه زدن به تعجب
5. A state of temporary confusion or puzzlement is at the heart of all learning.
[ترجمه ترگمان]حالت سردرگمی و سردرگمی موقتی در قلب همه یادگیری است
[ترجمه گوگل]حالت سردرگمی یا اختلال موقت در قلب تمام یادگیری است
6. Chuck stared down at him in puzzlement for a moment.
[ترجمه ترگمان]چاک و برای لحظه ای هاج و واج به او خیره شد
[ترجمه گوگل]چاک خجالت زده به نظر می رسید برای یک لحظه
7. She shook her head in puzzlement.
[ترجمه ترگمان]سرش را با حیرت تکان داد
[ترجمه گوگل]او سرش را خفه کرد
8. Mainstream economists profess much puzzlement over the failure of the rate of productivity growth to accelerate so far in this decade.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد دانان از شکست نرخ رشد بهره وری برای تسریع در این دهه بحث می کنند
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان اصلی درمورد شکست رشد نرخ رشد بهره وری به سرعت در این دهه تاکید می کنند
9. He frowned in puzzlement.
[ترجمه ترگمان]او با حیرت اخمی کرد
[ترجمه گوگل]او در حیرت فرو رفت
10. Three hours later, to our puzzlement, a small fishing boat scurried up in our wake, firing red distress rockets.
[ترجمه ترگمان]سه ساعت بعد، یک قایق کوچک ماهیگیری کوچک در حالی که از خواب بیدار شده بود، سراسیمه از خواب بلند شد
[ترجمه گوگل]سه ساعت بعد، به دلخواه ما، یک قایق ماهیگیری کوچک در ما بیدار شد، firing موشک قرمز ناراحتی
11. Theodora stood for a moment staring with puzzlement into the dark.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای ایستاد و مات و مبهوت به تاریکی خیره شد
[ترجمه گوگل]تئودورا یک لحظه ایستاد و با تکان دادن به تاریکی نگاه کرد
12. Her flag of meanings dimmed in puzzlement.
[ترجمه ترگمان]مسدود کننده معانی او با سرگشتگی از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]پرچم خود را از معانی درهم و برهمی شدن
13. There we found Nina a mixture of puzzlement and impatience after being detained for five very boring hours.
[ترجمه ترگمان]در آنجا نی نا را پس از پنج ساعت سکوت آمیخته با حیرتی و بی قراری پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]در آنجا، نینا بعد از اینکه پنج ساعت بسیار خسته کننده را بازداشت کرد، مخلوطی از خجالت و بی حوصلگی را پیدا کرد
14. Puzzlement outside the country has been matched by even greater anxiety within it.
[ترجمه ترگمان]خارج از کشور با نگرانی بیشتری در این زمینه تطبیق داده شده است
[ترجمه گوگل]پازل در خارج از کشور با اضطراب حتی بیشتر در آن همسان شده است