کلمه جو
صفحه اصلی

informally


بطور غیر رسمی، بطور خصوصی، بدون انجام ایین رسمی

انگلیسی به فارسی

غیر رسمی


انگلیسی به انگلیسی

• in an informal manner, casually, without ceremony

جملات نمونه

1. dress informally for the picnic
برای پیک نیک لباس راحت (غیر رسمی) بپوش.

2. he dresses informally
او خودمانی لباس می پوشد.

3. he treated us kindly and informally
او بدون رودرواسی و با مهربانی با ما رفتار کرد.

4. The senator addressed the gathering informally.
[ترجمه ترگمان]سناتور با لحنی غیر رسمی به مخاطب خود گفت:
[ترجمه گوگل]سناتور به طور غیررسمی جمع آوری کرده است

5. Everyone dressed informally in shorts or jeans.
[ترجمه ترگمان]همه غیر رسمی با شلوار کوتاه یا شلوار جین پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]هر کس در شلوار یا شلوار جین به طور غیر رسمی لباس می پوشد

6. He began informally to handle Ted's tax affairs for him.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی شروع به کمک کرد تا کاره ای مالیاتی تد را برایش انجام دهد
[ترجمه گوگل]او به صورت غیر رسمی برای رسیدگی به امور مالی مالی تد به وی رسید

7. It's an outdoor party, so dress informally.
[ترجمه ترگمان]مهمانی در هوای آزاد است، خیلی غیر رسمی
[ترجمه گوگل]این یک مهمانی در فضای باز است، بنابراین لباس غیر رسمی

8. They told me informally that I had got the job.
[ترجمه ترگمان]آن ها به من قول دادند که کار را به دست آورده ام
[ترجمه گوگل]آنها به صورت غیر رسمی به من گفتند که من این کار را کردم

9. The nameplate on his desk said, informally, that his name was Ricky Bell.
[ترجمه ترگمان]کسی که روی میزش نشسته بود، به آرامی گفت: اسم اون ریکی بل بود
[ترجمه گوگل]نام مستعار در میز او گفت، غیر رسمی، که نام او ریکی بل بود

10. Informally, these are rules which change the form of a basic sentence type without changing its lexical content.
[ترجمه ترگمان]این ها قوانینی هستند که فرم یک نوع حکم پایه را بدون تغییر محتوای لغوی خود تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]به صورت غیر رسمی، این قوانینی هستند که فرم نوع یک جمله اولیه را تغییر می دهند بدون تغییر محتوای واژگانی

11. Before the days of written scores, people learned informally by imitation.
[ترجمه ترگمان]قبل از زمان نمرات نوشته شده، افراد به طور غیر رسمی با تقلید یاد گرفتند
[ترجمه گوگل]قبل از روزهای نمره کتبی، مردم به طور غیررسمی با تقلید آموختند

12. Each concert will be introduced informally by the performers, and complimentary wines and soft drinks will be served during the interval.
[ترجمه ترگمان]هر کنسرت به طور غیر رسمی توسط مجریان اجرا خواهد شد، و شراب های تولید کننده و نوشیدنی های غیرالکلی، در طول این فاصله مورد استفاده قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]هر کنسرتی توسط هنرمندان غیر رسمی معرفی می شود و شراب های نوشیدنی و نوشیدنی های نوشیدنی در طول بازه زمانی خدمت می کنند

13. The initial approach should be made informally; thereafter you may submit a written statement of your grievance.
[ترجمه ترگمان]رویکرد اول باید به صورت غیر رسمی انجام شود پس از آن می توانید یک بیانیه کتبی از grievance خود ارسال کنید
[ترجمه گوگل]رویکرد اولیه باید غیررسمی شود؛ پس از آن شما می توانید یک بیانیه کتبی از شکایت خود را ارسال کنید

14. Some have been used informally for many years, subjective assessments such as those made by parents, teachers, and librarians.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به طور غیر رسمی برای سال ها استفاده شده اند، ارزیابی های ذهنی مانند آن هایی که توسط والدین، معلمان و کتابداران ایجاد شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها برای سالها به طور غیر رسمی مورد استفاده قرار گرفته اند، ارزیابی های ذهنی مانند آنچه که توسط والدین، معلمان و کتابداران ساخته شده است

15. You will have a chance to circulate and chat informally.
[ترجمه ترگمان]شما شانس گردش و گپ زدن را به طور غیر رسمی خواهید داشت
[ترجمه گوگل]شما فرصتی برای گردش غیر رسمی و چت دارید

پیشنهاد کاربران

( به صورت ) بی قاعده

خصوصا


کلمات دیگر: