کلمه جو
صفحه اصلی

pull ahead


جلو زدن

انگلیسی به فارسی

جلو زدن


به جلو بکشید


مترادف و متضاد

Start being in a winning position (e.g. in a race or competition)


جملات نمونه

1. Schumacher pulled ahead of Montoya as the two drivers approached the first corner of the race.
[ترجمه ترگمان]همچنان که این دو راننده به اولین گوشه مسابقه نزدیک می شدند، Schumacher جلو آمد
[ترجمه گوگل]شوماخر جلوتر از مونتویا بود که دو راننده در اولین گوشه مسابقه قرار گرفتند

2. The cyclists were together until the bend, when Tyler pulled ahead.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواریه با هم بودند تا پیچ، وقتی تایلر جلو آمد
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواران تا زمان خم شدن با هم، وقتی که تایلر به جلو حرکت کرد

3. The Romanian rowers pulled ahead with fast, powerful strokes.
[ترجمه ترگمان]The رومانیایی با حرکت های سریع و قدرتمند جلو رفتند
[ترجمه گوگل]روچهای رومانیایی با سقوط سریع و قدرتمند پیش می رفت

4. The car pulled ahead as soon as the road was clear.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه جاده صاف شد اتومبیل به جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه جاده روشن شد، ماشین جلو رفت

5. But she just couldn't take it when I started pulling ahead.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی شروع به جلو رفتن کردم نمی توانست آن را بگیرد
[ترجمه گوگل]اما وقتی که من شروع به جلو کردم، نمیتوانستم آن را بگیرم

6. Another layer of guilt was added for brighter children who acclimatised sufficiently to start pulling ahead of their classmates.
[ترجمه ترگمان]یک لایه دیگر از احساس گناه به بچه های روشن تر اضافه شد که به اندازه کافی acclimatised بودند تا شروع به کشیدن خود از classmates کنند
[ترجمه گوگل]لایه دیگری از گناه برای بچه های درخشان تر بود که به اندازه کافی برای شروع به کشیدن از همکلاسی های خود اقدام کردند

7. She is very specifically waiting for Oregon to pull ahead so that she can put in Karen.
[ترجمه ترگمان]او به طور خاص منتظر است که ارگان جلو بکشد تا بتواند کارن را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او به طور خاص منتظر اورگون است تا به جلو برود تا بتواند در کارن قرار بگیرد

8. One new poll showed him pulling ahead of Sen.
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی جدید نشان داد که او جلوتر از سناتور است
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی جدید نشان داد او از سن بالاتر می رود

9. She is busy watching the team pull ahead decisively.
[ترجمه ترگمان]او مشغول تماشا کردن تیم است که قاطعانه جلو می رود
[ترجمه گوگل]او مشغول تماشای تیم قاطعانه است

10. With the finish line in sight, Wallace pulled ahead of the pack and drove to victory.
[ترجمه ترگمان]با خط پایان، والاس از گروه جلوتر آمد و به سوی پیروزی حرکت کرد
[ترجمه گوگل]والاس با خط پایان در دید، جلوتر از بسته حرکت کرد و به پیروزی پیوست

11. I turned around and saw that, out of the dust and the crowd, another car was pulling ahead to join us.
[ترجمه ترگمان]چرخیدم و دیدم که از گرد و خاک و جمعیت، اتومبیل دیگری جلو آمد تا به ما ملحق شود
[ترجمه گوگل]من برگشتم و دیدم که از گرد و غبار و جمعیت، یک ماشین دیگر برای پیوستن به ما به جلو حرکت کرد

12. In the air he never mastered the throttle setting, so that he either fell behind of pulled ahead.
[ترجمه ترگمان]او در هوا هیچ وقت به the مسلط نشده بود، به طوری که او هم به عقب کشیده شد
[ترجمه گوگل]در هوا او هرگز در تنظیم دریچه گاز تسلط نداشت، به طوری که او هم پشت سر گذاشت جلوتر

13. Opinion polls showed the opposition pulling ahead in some areas.
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی های انجام شده نشان داد که مخالفان در برخی مناطق به سمت جلو حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها نشان داد که مخالفان در بعضی مناطق پیش می روند

14. Please pull ahead to the next window to pay.
[ترجمه ترگمان]لطفا به پنجره بعدی برید تا پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]لطفا برای پرداخت به جلو پنجره بعدی بروید

پیشنهاد کاربران

پیشی گرفتن

pull away
جلو زدن
The leader is pulling well ahead of the other runners now
حالا، دونده پیشتاز داره خوب جلو می زند از بقیه دونده ها.
During the last lap of the race one of the runners began to pull ahead
در دور آخر مسابقه ییکی از دونده ها شروع کرد به جلو زدن.


کلمات دیگر: