کلمه جو
صفحه اصلی

pyx


معنی : صندوقچه، جعبه کوچک، در جعبه گذاردن
معانی دیگر : گنجانه ی نان عشای ربانی، (عشای ربانی) ظرف نان، جعبه قطب نما

انگلیسی به فارسی

جعبه قطب نما، جعبه کوچک، صندوقچه، درجعبه گذاردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in some Christian denominations, a container for storing or transporting Communion wafers.

(2) تعریف: in a mint, a box in which sample coins are kept before being checked for weight and metal content.

• box used to hold the eucharist, container that holds the wafers for the holy communion

مترادف و متضاد

صندوقچه (اسم)
ark, bin, kist, pyx

جعبه کوچک (اسم)
pyx, casket

در جعبه گذاردن (فعل)
pyx, crate, incase

جملات نمونه

1. PYX uses the first character of every line to represent a markup event such as an open-tag or attribute.
[ترجمه ترگمان]PYX از اولین کاراکتر از هر سطر برای نشان دادن یک رویداد نشانه گذاری مانند یک برچسب یا ویژگی باز استفاده می کند
[ترجمه گوگل]PYX از اولین کاراکتر هر خط برای نشان دادن یک رویداد نشانه مانند یک برچسب باز یا ویژگی استفاده می کند

2. Along with the xml_objectify, PYX, and HaXml options examined in earlier installments, Ruby programmers also have a quick way of processing XML without a steep learning curve.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از XML، objectify، PYX و HaXml که در بخش های قبلی مورد بررسی قرار گرفتند، programmers روبی نیز یک روش سریع برای پردازش XML را بدون منحنی یادگیری شیب دار دارند
[ترجمه گوگل]همراه با گزینه های xml_objectify، PYX و HaXml که در اقساط پیشین مورد بررسی قرار گرفته است، برنامه نویسان Ruby نیز یک روش سریع برای پردازش XML را بدون یک منحنی یادگیری شتاب دارند

3. The 6 dipicrylamino 5 dinitro pyridine ( PYX ) pureness reference material had been certificated by potentiometric method.
[ترجمه ترگمان]ماده مرجع ۶ dipicrylamino پیریدین (PYX)با استفاده از روش potentiometric مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مواد مرجع خلوص 6 dipicrylamino 5 dinitro pyridine (PYX) با روش پتانسیومتریک گواهی شده است

4. As you will see, authoring XML using PYX does not appear to be very practical.
[ترجمه ترگمان]همانطور که می بینید، استفاده از XML با استفاده از PYX خیلی عملی نیست
[ترجمه گوگل]همانطور که می بینید، استفاده از XML با استفاده از PYX به نظر نمی رسد بسیار کاربردی باشد

5. The line-oriented PYX format used by [pyxie] is language-independent, and tools are available for several languages.
[ترجمه ترگمان]فرمت PYX مبتنی بر خط که توسط [ pyxie ] به کار می رود زبان مستقل است، و ابزار برای چند زبان موجود هستند
[ترجمه گوگل]فرمت PYX خطی که توسط [pyxie] استفاده می شود، مستقل از زبان است و ابزار برای چندین زبان در دسترس است

6. I slightly overstated the ease I experienced in generating a C-based module out of hashcash. pyx.
[ترجمه ترگمان]من این راحتی را که در ایجاد یک ماژول C - محور از hashcash تجربه کردم، کم کردم pyx
[ترجمه گوگل]من کمی بیش از حد توانایی در تولید ماژول مبتنی بر C را از حشیش تجربه کردیم زخم

7. PYX is a line-oriented alternative syntax for XML.
[ترجمه ترگمان]PYX یک نحو جایگزین خط برای XML است
[ترجمه گوگل]PYX یک روش جایگزین خطی برای XML است

8. Submicron PYX with high purity was prepared by spray recrystallization method and its thermal properties, mechanical sensitivity and short-duration pulse shock initiation property were investigated.
[ترجمه ترگمان]submicron PYX با خلوص بالا توسط روش اسپری خشک و خواص حرارتی آن، حساسیت مکانیکی و زمان شروع شوک به مدت کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]Submicron PYX با خلوص بالا با استفاده از روش کریستالیزاسیون اسپری تهیه شد و خواص حرارتی آن، حساسیت مکانیکی و ویژگی شروع خستگی پالس کوتاه مدت مورد بررسی قرار گرفت

9. Pyrex (the tool) processes ". pyx" files into ". c" extensions.
[ترجمه ترگمان]Pyrex (ابزار)\" فایل های \"pyx\" وارد شوند c
[ترجمه گوگل]Pyrex (ابزار) پردازش می شود فایل های pyx را به ' C 'extensions

10. My heart began to flutter as I lowered the heavy pyx into my pouch.
[ترجمه ترگمان]همچنان که ظروف بلورین سنگین را داخل خورجین خود می انداختم، قلبم شروع به تپیدن کرد
[ترجمه گوگل]قلبم شروع به لرزیدن کرد، چون سنگ قبرم را به کیفم فرو بردم

11. The first two syntaxes I want to examine are major contenders in the labor saving category: PYX and SOX.
[ترجمه ترگمان]دو فرضیه اول که من می خواهم بررسی کنیم، رقبای اصلی در مقوله صرفه جویی در کار یعنی PYX و SOX است
[ترجمه گوگل]دو سنتاکس اولی که می خواهم بررسی کنم، رقیب اصلی در رده صرفه جویی در کار PYX و SOX هستند

12. As with all of the syntaxes discussed in this article, the creator of PYX also released tools to convert PYX to and from XML.
[ترجمه ترگمان]همانند تمامی of که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، سازنده of نیز ابزارهایی برای تبدیل PYX به و از XML منتشر کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که با تمام نحوهای مورد بحث در این مقاله، خالق PYX همچنین ابزارهایی برای تبدیل PYX به و از XML منتشر کرد

13. And two streets off another locking it into a pyx.
[ترجمه ترگمان]و دو خیابان دیگر آن را در چند اتاق حبس کردند
[ترجمه گوگل]و دو خیابان دیگر را قفل آن را به یک زلزله

14. Every year, newly minted coins are checked for size, weight, and composition at a Trial of the Pyx.
[ترجمه ترگمان]هر ساله سکه های تازه ضرب شده برای اندازه، وزن و ترکیب در دادگاه of چک می شوند
[ترجمه گوگل]هر سال، سکه های جدید معروف برای اندازه، وزن و ترکیب در دادگاه Pyx بررسی می شوند

15. Edward I flayed his enemies and nailed their skin to the chapel of Pyx.
[ترجمه ترگمان]ادوارد دشمنان خود را flayed و پوست آن ها را به نمازخانه of میخکوب کرده بود
[ترجمه گوگل]ادوارد من دشمنانش را درهم ریخته و پوست خود را به کلیسای Pyx میچرخاند


کلمات دیگر: