کلمه جو
صفحه اصلی

putt


معنی : زدن توپ، ضربت توپ گلف نزدیک سوراخ
معانی دیگر : (بازی گلف)، ضربه به سوی سوراخ، ضربت توپ گلف نزدیک سورا

انگلیسی به فارسی

ضربت توپ گلف نزدیک سوراخ، زدن توپ


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: putts, putting, putted
• : تعریف: in golf, to strike a ball gently to roll it into or near the hole when it is on or near the green.
اسم ( noun )
• : تعریف: an instance or the act of putting a golf ball.

• gentle stroke designed to roll the ball across the green and into the hole (golf)
gently hit the ball with a putter (golf)
a putt is a stroke in golf that you make with a special club when the ball has reached the green. count noun here but can also be used as a verb. e.g. he usually putted well with that club. he putted his second shot into the water.

مترادف و متضاد

زدن توپ (اسم)
bunt, putt, punt

ضربت توپ گلف نزدیک سوراخ (اسم)
putt

جملات نمونه

1. The argument with his mother left Putt in a foul mood.
[ترجمه ترگمان]بحث و مشاجره با مادرش در حال foul بود
[ترجمه گوگل]استدلال با مادرش پوت را در حالت خفیفی از دست داد

2. He sank a 12-foot putt to win the match.
[ترجمه ترگمان]او یک putt ۱۲ فوتی را برای برد مسابقه انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]او یک پیاده روی 12 پا را برای پیروزی به دست آورد

3. He holed the putt with ease.
[ترجمه ترگمان]با آسودگی سوراخ را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]او راحت را نگه می دارد

4. Duval hit a tentative putt that did well to get as far as two inches short.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از آن ها به یک ضربه ناگهانی ضربه زدند که به اندازه دو اینچ طول کشید
[ترجمه گوگل]Duval یک ضربه محکم و ناگهانی ضربه زد که به اندازه کافی دو اینچ کوتاه بود

5. Love made the 20-foot birdie putt from the fringe.
[ترجمه ترگمان]عشق ۲۰ متری از حاشیه رو سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]عشق باعث شده تا بطری 20 پا از حاشیه

6. He also had an eagle putt from six feet.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]او همچنین یک پات عقاب از شش پا داشت

7. Either Mr Putt settle his long-standing and substantial account, or the tailor would take him to the debtor's court.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]یا آقای پوت، حساب دیرینه و قابل توجه خود را تنظیم می کند، یا خیاط او را به دادگاه بدهکار می برد

8. But he holed the long putt coming back to keep the match alive after Davies had safely made a par.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اما او مدت طولانی را پشت سر گذاشت تا بازی را زنده نگه دارد پس از آنکه دیویس با خیال راحت یک بازی را انجام داد

9. The only birdie putt he had of any distance was at No. where he holed a 15-foot shot.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که از فاصله دور ضربه می زد، در نه بود که او یک تیر ۱۵ متری را سوراخ کرده بود
[ترجمه گوگل]تنها توپ پرنده ای که او از هر نقطه ای فاصله داشت در شماره بود که در آن یک ضربه شوت 15 پا نگه داشته شد

10. They've developed a method to help putt by pulling back the club every inch for every foot.
[ترجمه ترگمان]آن ها روشی را برای کمک به putt با کشیدن هر اینچ به ازای هر فوت تهیه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک روش برای کمک به توپ را با کشیدن باشگاه هر اینچ برای هر پا توسعه داده اند

11. He holed a very difficult putt with great confidence.
[ترجمه ترگمان]با اطمینان کامل ضربه سختی به او زد
[ترجمه گوگل]او چندان دشواری را با اعتماد به نفس نداشت

12. I made the putt for a birdie, the longest putt I had made in two weeks of golf.
[ترجمه ترگمان]ضربه putt را برای یک ضربه درست کردم، the putt که در دو هفته گلف انجام داده بودم
[ترجمه گوگل]من توپ را برای پرنده ای ساختم، طولانی ترین بطری که من در دو هفته گلف ساخته بودم

13. She holed a 25 foot putt.
[ترجمه ترگمان]اون یه سوراخ ۲۵ متری سوراخ کرده
[ترجمه گوگل]او یک بطری 25 پا را نگه داشت

14. Your man has a birdie putt, and you are both pleased.
[ترجمه ترگمان]، مرد تو یه پرنده داره سوراخ می کنه و هر دوتون خوشحال میشید
[ترجمه گوگل]مرد شما دارای یک پرنده پرنده ای است و شما هم خوشحال هستید


کلمات دیگر: