کلمه جو
صفحه اصلی

czar


معنی : قیصر، تزار، امپراطور روسیه قدیم، امپراتور روسیه، خسرو
معانی دیگر : مسئول تام الاختیار، همه کاره، آزادکار (tsar و tzar هم می نویسند)، تزار (عنوان شاهان روسیه ی تزاری)

انگلیسی به فارسی

قیصر، تزار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: czardom (n.)
(1) تعریف: a king or ruler, esp. the emperor of historic Russia.

(2) تعریف: a tyrannical ruler.

(3) تعریف: any person holding a position of great public power in some area.
مشابه: mogul

- The President's Cabinet includes his appointed energy czar.
[ترجمه ترگمان] کابینه رئیس جمهور شامل تزاری جدید انرژی است
[ترجمه گوگل] کابینه رئیس جمهور شامل نماینده انرژی منصوب شده است

• emperor; emperor of russia before the revolution

مترادف و متضاد

قیصر (اسم)
caesar, kaiser, czar

تزار (اسم)
czar, tsar, tzar

امپراطور روسیه قدیم (اسم)
czar, tsar, tzar

امپراتور روسیه (اسم)
czar, tsar, tzar

خسرو (اسم)
czar, emperor, tzar, king, monarch, shah, sultan

emperor


Synonyms: autocrat, despot, leader, ruler, tsar, tzar


جملات نمونه

1. the president's foreign trade czar
نماینده ی تام الاختیار رئیس جمهور در (امور) تجارت خارجی

2. He had become czar through regicide.
[ترجمه ترگمان]او از طریق شاه کش، تزار شده بود
[ترجمه گوگل]او از طریق تیراندازی به زحمت افتاده بود

3. The rule of the Czar was sanctified by the Russian Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]قانون تزار مورد تقدیس کلیسای ارتدوکس روسیه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]حکومت شاه به وسیله کلیسای ارتدکس روسیه به رسمیت شناخته شد

4. The Czar government transported him to Siberia.
[ترجمه ترگمان]دولت تزار او را به سیبریه تبعید کرد
[ترجمه گوگل]دولت او را به سیبری منتقل کرد

5. Our drug czar watches in impotence as shooting wars between drug gangs erupt in city after city.
[ترجمه ترگمان]با تیراندازی بین گروهه ای قاچاق مواد مخدر در شهر بعد از شهر، تزار مواد مخدر ما در حال ضعف است
[ترجمه گوگل]کارزار دارویی ما در ناتوانی جنسی دیده می شود زیرا جنگ های تیراندازی بین گروه های مواد مخدر در شهر پس از شهر فوران می کنند

6. Barry R. . McCaffrey, White House drug czar.
[ترجمه ترگمان]بری ر … McCaffrey، رئیس سفید مواد مخدر کاخ سفید
[ترجمه گوگل]بری R McCaffrey، کاخ سفید کاخ سفید

7. When the Czar needed money he usually borrowed it from Rothschild or some banker.
[ترجمه ترگمان]وقتی تزار به پول احتیاج داشت، معمولا آن را از \"روتشیلد\" یا \"بانکدار\" قرض می گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که شاه به پول نیاز داشت، معمولا از روچیلد یا برخی از بانکدارها آنرا قرض می گرفتند

8. Standouts include Douglas's anti-drugs czar whose daughter is a crackhead.
[ترجمه ترگمان]standouts شامل تزاری ضد مواد مخدر داگلاس است که دخترشان a است
[ترجمه گوگل]معایب عبارتند از: داگلاس، مبارزه با مواد مخدر، که دخترش سرخورده است

9. Clinton's AIDS "czar" resigned after being criticized by gay activists for being weak.
[ترجمه ترگمان]\"تزاری\" کلینتون پس از انتقاد از فعالان همجنس گرا برای ضعیف بودن استعفا داد
[ترجمه گوگل]ایدز کلینتون پس از انتقاد از فعالان همجنس بازان به دلیل ضعف، استعفا داد

10. The Czar of Russia was overthrown in 191
[ترجمه ترگمان]تزار روسیه در ۱۹۱ دسامبر سرنگون شد
[ترجمه گوگل]شاهزاده روسیه در سال 191 سرنگون شد

11. Well, if he were the Czar of Russia mong his subjects, it might be natural.
[ترجمه ترگمان]خوب، اگر او تزار روسیه رعایای او باشد، ممکن است طبیعی باشد
[ترجمه گوگل]خوب، اگر او شاهزاده روسیه بود، ممکن است طبیعی باشد

12. After leaving the chapel the Czar inspected the chapter library.
[ترجمه ترگمان]تزار پس از ترک نمازخانه، کتابخانه فصل را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]بعد از خروج از کلیسا، شاهزاده کتابخانه فصل را بررسی کرد

13. "I've asked Osmel to be a bit stricter choosing 20 girls, so we only have the best," Riviera added, referring to local beauty "czar" Osmel Sousa, who prepares the competitors.
[ترجمه ترگمان]\"Riviera\" با اشاره به \"تزار beauty\"، که رقبا را آماده می کند، اضافه کرد: \"من از Osmel خواستم که ۲۰ دختر را انتخاب کند، بنابراین ما تنها بهترین را داریم\"
[ترجمه گوگل]'من از Osmel خواسته بود که کمی انتخاب دقیق تر از 20 دختر داشته باشم، بنابراین ما تنها بهترین ها را داریم،' با اشاره به زیبایی محلی 'Oscar Sousa' که رقبای خود را آماده می کند، اضافه کرد

14. To-day at eleven the Czar comes from Windsor Castle to Buckingham Palace, where he will receive the corps diplomatique and other distinguished persons.
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازده، تزار از قلعه ویندزور به کاخ باکینگهام آمده است و در آنجا the و دیگر افراد برجسته را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]امروزه در یازده سالگی شاه از قلعه ویندزور به کاخ بکینگهم می آید و جایی که او دیپلماتیک جسد و سایر افراد برجسته را دریافت می کند

15. The theater is full, also taking even czar crown prince to come.
[ترجمه ترگمان]تئاتر پر است، و حتی ولیعهد را هم باخود می برد تا بیاید
[ترجمه گوگل]تئاتر کامل است، حتی شاهزاده تاج شاه نیز به آنجا می آید

the President's foreign trade czar

نماینده‌ی تام‌الاختیار رئیس‌جمهور در (امور) تجارت خارجی



کلمات دیگر: