کلمه جو
صفحه اصلی

pyrexia


معنی : تب
معانی دیگر : رجوع شود به: fever

انگلیسی به فارسی

تب


پریکسیا، تب


انگلیسی به انگلیسی

• fever, abnormally high body temperature

مترادف و متضاد

تب (اسم)
fever, pyrexia

جملات نمونه

1. On admission here, he had a low grade pyrexia, bilateral pleural effusions, and moderate smooth hepatomegaly.
[ترجمه ترگمان]در این جا، او یک pyrexia درجه پایین، effusions pleural دو جانبه، و hepatomegaly معتدل داشت
[ترجمه گوگل]در پائین بودن در اینجا، او مبتلا به پریکسیا درجه پایین، افیوژن پلورال دو طرفه و هماتومگالی متوسط ​​صاف بود

2. Pyrexia is an effect due to pyretic cytokine and negatively regulating factors, the reaction is about the regulatory increasing of temperature caused by the response of pyrogen from the body.
[ترجمه ترگمان]pyrexia یک اثر ناشی از pyretic cytokine و عوامل تنظیم منفی است، واکنش در مورد افزایش دما ناشی از واکنش of از بدن است
[ترجمه گوگل]Pyrexia اثر ناشی از سیتوکین سفتی و عوامل منفی تنظیم کننده است، واکنش در مورد افزایش دما تنظیم شده توسط پاسخ pyrogen از بدن است

3. Pyrexia may be directly or indirectly correlated with stroke via several mechanisms.
[ترجمه ترگمان]pyrexia ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سکته از طریق مکانیزم های متعددی ارتباط داشته باشند
[ترجمه گوگل]پریشیا ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سکته مغزی از طریق مکانیزم های مختلف همبستگی پیدا کند

4. Fever ( or pyrexia ): Abnormally high body temperature or a disease characterized by it.
[ترجمه ترگمان]تب (یا pyrexia): دمای بالا بدن و یا بیماری که با آن مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تب (یا پریکسیا) دمای غیر طبیعی بدن یا بیماری مشخص شده توسط آن

5. The most common adverse events were fatigue, pyrexia, diarrhea, nausea, neutropenia, and peripheral neuropathy.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین حوادث نامطلوب عبارتند از خستگی، اسهال، اسهال، تهوع، تهوع و ناخوشی محیطی
[ترجمه گوگل]شایعترین عوارض جانبی عبارتند از خستگی، تب خارش، اسهال، تهوع، نوتروپنی و نوروپاتی محیطی

6. Methods Surveying system of pyrexia patients was established and the relevant information of pyrexia patients was collected.
[ترجمه ترگمان]روش های سیستم Surveying بیماران pyrexia تاسیس شد و اطلاعات مربوط به بیماران pyrexia جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]روش ها: سیستم های سنجش از بیماران مبتلا به پریکسا ایجاد شد و اطلاعات مربوط به بیماران مبتلا به Pirexia جمع آوری شد

7. Methods: The pharmacological models of pyrexia induced by yeast in rats, diarrhea induced by castor oil in mice, writhes induced by acetic acid in mice and bacteriostatic test in vitro were applied.
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل های دارویی of القا شده توسط مخمر در موش های صحرایی، اسهال ناشی از روغن کرچک در موش، به writhes ناشی از اسید استیک در موش ها و تست bacteriostatic در آزمایشگاه به کار برده شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: مدل های فارماکولوژیک پریکساسیون ناشی از مخمر در موش صحرایی، اسهال ناشی از روغن کرچک در موش ها، کریت های ناشی از اسید استیک در موش و آزمایش باکتری های استاتیکی در محیط آزمایشگاهی اعمال شد

8. Results The initial symptoms included abdominal pain, notalgia, abdominal distension, and pyrexia.
[ترجمه ترگمان]نتایج علایم اولیه شامل درد شکمی، notalgia، distension شکمی و pyrexia هستند
[ترجمه گوگل]نتایج: علائم اولیه شامل درد شکم، نالگاری، اختلال شکمی و پریکسیا بود

9. Result: There were primary bleeding in 6 patients, dyspnea in and pyrexia in No cough during eating, and no oropharynx constriction happened.
[ترجمه ترگمان]نتیجه: خونریزی اولیه در ۶ بیمار، dyspnea in و pyrexia ها در هنگام خوردن غذا وجود داشت و گرفتگی کلی رخ نداد
[ترجمه گوگل]نتیجه خونریزی اولیه در 6 بیمار دچار انسداد تنفسی و پریکسیا در هنگام خوردن بدون سرفه بود و هیچ انسداد رحم وجود نداشت

10. Objective To explore effects of psychological interventions on psychological problems of soldiers in isolation wards for pyrexia during the spread of SARS.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات مداخلات روان شناختی بر مشکلات روانی سربازان در بخش های جداگانه برای pyrexia در طول گسترش سارس
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر مداخلات روانشناختی بر مشکلات روانشناختی سربازان در بخشهای انزوایی برای پیرکسی در طول گسترش سارس

11. It is observed by professor Deng, that two of them are traditional theories for epidemic diseases, inherited and developed from the past, unified as pyrexia.
[ترجمه ترگمان]توسط پروفسور دنگ مشاهده شده است که دو نفر از آن ها نظریه های سنتی برای بیماری های همه گیر، که از گذشته به ارث برده و توسعه یافته اند، هستند
[ترجمه گوگل]پروفسور دنگ می بینیم که دو نفر از آنها نظریه های سنتی بیماری های اپیدمی هستند که از گذشته به ارث رسیده و رشد کرده اند و به صورت پریکسیا متحد شده اند

12. Examination showed an ill - looking and obese woman with pyrexia of 3
[ترجمه ترگمان]بررسی یک زن چاق و چاق را با pyrexia ۳ نشان داد
[ترجمه گوگل]بررسی نشان داد که زن مبتلا به چاقی و چاق با تب خال 3

13. We would recommend that ibuprofen be avoided in infants and toddlers for the management of pyrexia.
[ترجمه ترگمان]ما توصیه می کنیم که از in در نوزادان و کودکان نوپا برای مدیریت of اجتناب شود
[ترجمه گوگل]توصیه می کنیم که ایبوپروفن در نوزادان و کودکان نوپا برای مدیریت پریکسیا اجتناب شود

14. To review maternal deaths and the dose-related effects of misoprostol on blood loss and pyrexia in randomized trials of misoprostol use for the prevention or treatment of postpartum haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]بررسی مرگ و میر مادران و اثرات مرتبط با دوز انسولین بر تلفات خون و pyrexia در آزمایش های تصادفی استفاده از misoprostol برای پیش گیری یا درمان خونریزی پس از خونریزی
[ترجمه گوگل]برای بررسی مرگ و میر مادران و اثرات مرتبط با دوز میسپروستول در از دست رفتن خون و پریشایا در آزمایشهای تصادفی شده با استفاده از میزوپروستول برای پیشگیری یا درمان خونریزی پس از زایمان


کلمات دیگر: