1. Did you feel that you managed to put over your point of view?
[ترجمه ترگمان]احساس کردی که موفق شدی نظر خودت رو عوض کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا احساس کردید که شما توانستید نقطه نظر خود را به دست آورید؟
2. He put over a complex and difficult business deal.
[ترجمه Keivan nik] او موفق به انجام معامله ای سخت و دشوار شد.
[ترجمه ترگمان]او یک معامله تجاری پیچیده و دشوار را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک معامله پیچیده و دشوار تجاری را انجام داد
3. The ship put over to the other side of the harbour.
[ترجمه ترگمان]کشتی به طرف دیگر لنگرگاه رفت
[ترجمه گوگل]کشتی به طرف دیگر بندر منتقل شده است
4. The muddle-headed manager is often put over by his employees.
[ترجمه ترگمان]مدیر گیج و گیج اغلب توسط کارمندان خود تحویل داده می شود
[ترجمه گوگل]سرپرستی سرپرستی اغلب توسط کارکنان او انجام می شود
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
6. His light-hearted and friendly manner enabled him to put over a very strong sales pitch without a hint of strain.
[ترجمه ترگمان]رفتار دوستانه و hearted او را قادر ساخت که بدون هیچ نشانه ای از فشار، تبلیغ بسیار قوی فروش بگذارد
[ترجمه گوگل]به طرز ندرت و دوستانه او را قادر ساخت تا یک قدم فروش بسیار قوی را بدون هیچ گونه تنش در اختیار شما قرار دهد
7. Stabler put over a penalty and Mitchell secured victory by bursting through Wakefield's defence.
[ترجمه ترگمان]Stabler بر روی یک پنالتی کشید و میچل با شکست از طریق دفاع ویکفیلد از پیروزی دست کشید
[ترجمه گوگل]Stabler در یک مجازات قرار گرفت و میچل با عبور از دفاع ویکفیلد پیروزی را به دست آورد
8. They had a little basket they put over there right by the casket.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک سبد کوچک داشتند که درست کنار تابوت قرار داشتند
[ترجمه گوگل]آنها یک سبد کوچکی داشتند که آنها را از طریق جعبه درست کرد
9. The meeting was put over until the end of July.
[ترجمه ترگمان]جلسه تا پایان ماه جولای به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این جلسه تا پایان ماه ژوئیه اجرا شد
10. Advertisements are intended to put over the best qualities of the product to the public.
[ترجمه ترگمان]هدف از تبلیغات بر روی بهترین کیفیت محصول به عموم است
[ترجمه گوگل]تبلیغات در نظر گرفته شده است تا بیش از بهترین کیفیت محصول را به عموم معرفی کند
11. He failed to put over the arguments.
[ترجمه ترگمان]او نتوانست استدلالات خود را مطرح کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست با استدلالهای بیشتری مواجه شود
12. The boat has put over to the other side of the harbour.
[ترجمه ترگمان]قایق به طرف دیگر لنگرگاه کشیده شده است
[ترجمه گوگل]قایق به طرف دیگر بندر است
13. You have to put over the project by the end of this year.
[ترجمه ترگمان]شما باید تا پایان سال جاری این پروژه را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]شما باید تا پایان سال جاری پروژه را تحویل بگیرید
14. He put over my ideas without difficulty.
[ترجمه ترگمان]او بدون هیچ مشکلی ایده های من را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او بدون هیچ مشکلی ایده های من را بیان کرد
15. We had better not put over consideration of their suggestion to the next session.
[ترجمه ترگمان]بهتر است این پیشنهاد را به جلسه بعد موکول نکنیم
[ترجمه گوگل]ما بهتر از پیشنهاد خود به جلسه بعدی نگرفتیم