کلمه جو
صفحه اصلی

air hostess

انگلیسی به فارسی

مهماندار هواپیما


انگلیسی به انگلیسی

• female employee who tends to passengers on an airplane
an air hostess is a woman whose job is to look after the passengers in an aircraft.

جملات نمونه

1. Now that she's an air hostess, foreign travel has lost its glamour for her.
[ترجمه ترگمان]حالا که او یک مهماندار هواپیما است، سفره ای خارجی جذابیت خود را برای او از دست داده است
[ترجمه گوگل]اکنون که او میزبان هوا است، مسافرت خارجی برای او زرق و برق خود را از دست داده است

2. An air hostess was arrested and charged with drug smuggling.
[ترجمه ترگمان]یک مهماندار هواپیما دستگیر شد و به اتهام قاچاق مواد مخدر متهم شد
[ترجمه گوگل]میزبان هوا دستگیر و به قاچاق مواد مخدر متهم شد

3. An air hostess announced that the plane had been hijacked.
[ترجمه ترگمان]مهماندار هواپیما اعلام کرد که هواپیما ربوده شده است
[ترجمه گوگل]میزبان هواپیما اعلام کرد که هواپیما ربوده شده است

4. But he is found by the air hostess and bustled on board.
[ترجمه ترگمان]اما مهماندار هواپیما را پیدا کرده اند و با عجله به عرشه کشتی می روند
[ترجمه گوگل]اما او توسط میزبان هوا پیدا شده و در هیئت مدیره هیجان زده است

5. Beryl was an air hostess belonging to a rival airline he had met at the John F. Kennedy Airport.
[ترجمه ترگمان]بر یل یک مهماندار هواپیما متعلق به یک شرکت هواپیمایی رقیب بود که در خط جان اف ملاقات کرده بود فرودگاه کندی
[ترجمه گوگل]بریل میزبان هوا متعلق به یک شرکت هواپیمایی رقیب بود که در فرودگاه جان اف کندی ملاقات کرد

6. It's not always fun being an air hostess, but the perks are good.
[ترجمه ترگمان]همیشه جالب نیست که میزبان هوایی باشی، اما این مزایا خوب است
[ترجمه گوگل]این همیشه سرگرم کننده بودن میزبان هوا نیست، اما مزایای خوب است

7. When Kylie returns as an air hostess for Spinning, the world suddenly seems perfect again.
[ترجمه ترگمان]وقتی کایلی به عنوان مهماندار هواپیما برای ریسندگی باز می گردد، ناگهان دنیا دوباره عالی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]هنگامی که کایلی به عنوان میزبان هوا برای ریسندگی بازمی گردد، جهان به طور ناگهانی دوباره به نظر می رسد

8. Finally, I offered to become an air hostess to pay my way, and this time, received an immediate reply.
[ترجمه ترگمان]در آخر، پیشنهاد کردم که یک مهماندار هواپیما بشوم تا به راهم بپردازم، و این بار یک جواب فوری دریافت کردم
[ترجمه گوگل]بالاخره من پیشنهاد کردم که میزبان هوا برای پرداخت راهم باشد، و این بار، پاسخ فوری دریافت کردم

9. Carl looked up and saw the young air hostess staring at them.
[ترجمه ترگمان]کارل ایل سرش را بلند کرد و خانم میزبان را دید که به آن ها خیره شده بود
[ترجمه گوگل]کارل نگاه کرد و میزبان جوان هوا را به آنها خیره کرد

10. Air hostess, I feel sick. please give me some medicine for air sickness!
[ترجمه ترگمان]مهماندار هواپیما، من احساس مریضی می کنم لطفا به من مقداری دارو برای بیماری هوا بدهید
[ترجمه گوگل]میزبان هوا، احساس می کنم بیمار هستم لطفا بعضی از داروها را برای بیماری هوا بدهید!

11. So he went to the air hostess for help.
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای کمک به مهماندار هواپیما رفت
[ترجمه گوگل]بنابراین او برای کمک به میزبان هوا رفت

12. Then the airplane is airborne, the air hostess will start to feed you.
[ترجمه ترگمان]بعد هواپیما پرواز می کند، مهماندار هواپیما شروع به تغذیه تو می کند
[ترجمه گوگل]سپس هواپیما در هوا پرواز می کند، میزبان هوا شروع به تغذیه شما می کند

13. Air Hostess: Is this your bag, sir?
[ترجمه ترگمان]Air؟ این کیف شماست، قربان؟
[ترجمه گوگل]میزبان هوا: آیا این کیف شماست، آقا؟

14. That beautiful air hostess blushed to did not answer his word.
[ترجمه ترگمان]این خانم میزبان زیبا سرخ شد تا به حرف او جواب نداد
[ترجمه گوگل]میزبان زیبایی هوا به نظر می رسید که به حرف او پاسخ نمی داد

15. A busty girl in an air hostess costume waves an artificial vagina in my face then shakes it near her crotch.
[ترجمه ترگمان]یک دختر busty با لباس میزبان، یک واژن مصنوعی در صورتم ایجاد می کند و بعد آن را نزدیک crotch تکان می دهد
[ترجمه گوگل]یک دختر پر شور در یک مهمانی هواپیما، یک واژن مصنوعی را در چهره من امتداد می دهد و سپس آن را در نزدیکی شکم او قرار می دهد

پیشنهاد کاربران

مهماندار خانم هواپیما


کلمات دیگر: