کلمه جو
صفحه اصلی

sections

انگلیسی به فارسی

بخش ها، بخش، قسمت، برش، مقطع، قطعه، دایره، برشگاه، دسته، گروه، برش دادن، قسمت قسمت کردن


جملات نمونه

1. in various sections of the u. s.
در نواحی مختلف ایالات متحده

2. a bookcase in five sections
قفسه ی کتاب که دارای پنج قسمت است

3. an articulated lorry is made in two sections which are joined together by a bar
کامیون دو قطعه،از دو بخش که توسط میله ای به هم وصل شده اند تشکیل شده است.

4. he traps and transplants beavers to the other sections of the state
او بیدسترها را به دام می اندازد و در بخش های دیگر ایالت اسکان می دهد.

5. each chapter of this book is divided into ten sections
هر فصل این کتاب به ده بخش تقسیم شده است.

پیشنهاد کاربران

قسمت ها

مقطع ها

بخش ها
قسمت ها

بخش ها

قسمت ها ، بخش ها، مناطق



کلمات دیگر: