(عامیانه) می دونی !، ببین !
you know
(عامیانه) می دونی !، ببین !
انگلیسی به انگلیسی
• it's obvious that you know, you're already aware of
(informal) used in speech instead of a pause, symbolizes a comma or period (example: "she left, you know, and then she...")
(informal) used in speech instead of a pause, symbolizes a comma or period (example: "she left, you know, and then she...")
پیشنهاد کاربران
درواقع
راستش
تو می دونی
یعنی، یعنی که، می دونی که ، حقیقتش، عرضم به حضورتون
- عبارتی بدون معنایی خاص که گوینده برای ایجاد توقف در کلامش برای فکر به چیزی که میخواهد بیان کند از آن استفاده میکند. در زبان فارسی معادل خاصی برای آن وجود ندارد، در زبان فارسی از صوتی مثل "همممممممم" استفاده میشود.
مثال: Well I just thought, you know, I'd better agree to it
He was cleaning the house, you know, when the phone rang
- برای کمک به شخصی برای به یاد آوردن چیزی یا برای توضیح دادن چیزی، میتوان آن را معادل "میدونی؟" در فارسی دانست.
مثال: ?What's the name of that guy on TV - you know, the one with the silly voice
- برای اطمینان از اینکه مخاطب منظور شما را متوجه شده است در پایان جمله به کار میرود، میتوان آن را معادل "متوجهی؟" یا "میدونی چی میگم؟"در فارسی دانست.
مثال: ?It didn’t have to happen that way, you know
- برای تأکید روی چیزی یا جلب توجه به چیزی که بیان میشود، میتوان آن را معادل "حواست هست؟" یا "میفهمی؟" یا "بفهم!" در فارسی دانست
مثال: The conditions in there are awful, you know
You know, it does worry me
- برای توضیح یا توصیف دقیق تر منظور
مثال: Wear the white dress, you know, the one with all the black embroidery
مثال: Well I just thought, you know, I'd better agree to it
He was cleaning the house, you know, when the phone rang
- برای کمک به شخصی برای به یاد آوردن چیزی یا برای توضیح دادن چیزی، میتوان آن را معادل "میدونی؟" در فارسی دانست.
مثال: ?What's the name of that guy on TV - you know, the one with the silly voice
- برای اطمینان از اینکه مخاطب منظور شما را متوجه شده است در پایان جمله به کار میرود، میتوان آن را معادل "متوجهی؟" یا "میدونی چی میگم؟"در فارسی دانست.
مثال: ?It didn’t have to happen that way, you know
- برای تأکید روی چیزی یا جلب توجه به چیزی که بیان میشود، میتوان آن را معادل "حواست هست؟" یا "میفهمی؟" یا "بفهم!" در فارسی دانست
مثال: The conditions in there are awful, you know
You know, it does worry me
- برای توضیح یا توصیف دقیق تر منظور
مثال: Wear the white dress, you know, the one with all the black embroidery
عرضم به حضور انورتون.
مستحضر هستید که. . .
میگیری که چی می گم
در جریان هستید که . . .
اطلاع دارید که. . .
اطلاع دارید که. . .
همونطور که میدونید
کلمات دیگر: