(خودمانی) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه
zinger
(خودمانی) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه
زینگر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: (informal) a quick witty retort or remark, esp. one causing embarrassment.
• مشابه: repartee, wisecrack
• مشابه: repartee, wisecrack
• (2) تعریف: a sudden surprising or shocking event or outcome.
• family name
جملات نمونه
1. I thought it looked like a zinger.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم مزه \"لیمویی\" باشه
[ترجمه گوگل]من فکر کردم آن را مانند زنجیر نگاه کرد
[ترجمه گوگل]من فکر کردم آن را مانند زنجیر نگاه کرد
2. Raspberry Zinger, Cranberry Apple Zinger, Country Peach Passion, Black Cherry Berry, Tangerine Orange Zinger.
[ترجمه ترگمان]تمشک Zinger، Cranberry اپل Zinger، کشور شور هلو، بلک بری بری، Tangerine نارنجی Zinger
[ترجمه گوگل]تمشک زینگر، کرانبر اپل زینگر، شور انگور هلو کشور، بری سیاه گیلاس، نارنگی زنجر تننجین
[ترجمه گوگل]تمشک زینگر، کرانبر اپل زینگر، شور انگور هلو کشور، بری سیاه گیلاس، نارنگی زنجر تننجین
3. The KFC advert was promoting the chain's Zinger Crunch salad and featured office workers singing inaudibly while eating the salad.
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ KFC در حال ترویج سالاد Crunch chain بود و کارگران مطب در حالی که مشغول خوردن سالاد بودند به زحمت شنیده می شد
[ترجمه گوگل]آگهی KFC باعث تقویت سالن زنجان زنجان زنجیره ای شد و کارکنان اداری را به طور نامعلوم آواز خواندن در هنگام خوردن سالاد برجسته کرد
[ترجمه گوگل]آگهی KFC باعث تقویت سالن زنجان زنجان زنجیره ای شد و کارکنان اداری را به طور نامعلوم آواز خواندن در هنگام خوردن سالاد برجسته کرد
4. He always greeted me with a new zinger.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه با یه \"لیمویی\" جدید بهم احترام میذاشت
[ترجمه گوگل]او همیشه با یک زینر جدید به من سلام کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه با یک زینر جدید به من سلام کرد
5. She opened the speech with a real zinger.
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی رو با یه \"لیمویی\" واقعی باز کرد
[ترجمه گوگل]او سخنرانی را با یک زنجیر واقعی باز کرد
[ترجمه گوگل]او سخنرانی را با یک زنجیر واقعی باز کرد
6. Her resignation was a real zinger.
[ترجمه ترگمان] استعفای اون از \"zinger\" واقعی بود
[ترجمه گوگل]استعفای او یک زنجیر واقعی بود
[ترجمه گوگل]استعفای او یک زنجیر واقعی بود
7. The president's resignation was a real zinger.
[ترجمه ترگمان]استعفای رئیس جمهور a واقعی بود
[ترجمه گوگل]استعفای رئیس جمهور یک زنجیر واقعی بود
[ترجمه گوگل]استعفای رئیس جمهور یک زنجیر واقعی بود
8. The panelists are left to compress their inquiries into one good zinger of a question.
[ترجمه ترگمان]هییت داوران برای فشرده کردن inquiries به یک سوال خوب از یک سوال باقی می مانند
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت داوران برای فشردن سوالات خود به یکی از دلایل صحیح سوال سوالی دارند
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت داوران برای فشردن سوالات خود به یکی از دلایل صحیح سوال سوالی دارند
9. And, once he had everyone set up with the low key stuff, he unloaded a couple of surprise zingers.
[ترجمه ترگمان]و پس از آن که همه وسایل low را برداشتند، یکی دو نفر از آن ها را با حیرت بار دیگر خالی کرد
[ترجمه گوگل]و، هنگامی که او همه چیز را با چیزهای کلیدی تنظیم کرد، او یک زینر شگفت آور را تخلیه کرد
[ترجمه گوگل]و، هنگامی که او همه چیز را با چیزهای کلیدی تنظیم کرد، او یک زینر شگفت آور را تخلیه کرد
پیشنهاد کاربران
تعجب شگفتی حیرت
a surprise or shock
a surprise or shock
هوچی گر، دادوفریاد کننده، داد و بیداد کننده، جیغ کش، سروصدا کن
( گویش عامیانه ) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه
کلمات دیگر: