1. Ana sat with a bowed head and spoke in a forlorn voice.
[ترجمه ترگمان]Ana با سر خمیده نشست و با صدایی غمگین شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]Ana نشسته با سر تقسیم شده و صحبت کرد در صدای تلخی
2. Ana wandered off to get a drink.
[ترجمه ترگمان]Ana به گردش رفته بودند تا یک نوشیدنی بخورند
[ترجمه گوگل]Ana سرگردان برای گرفتن یک نوشیدنی
3. Diane goes to Santa Ana High.
[ترجمه ترگمان]دایان به سانتا آنا رفت
[ترجمه گوگل]دیان به Santa Ana High می رود
4. I go to Santa Ana High.
[ترجمه ترگمان]من به خانه سانتا آنا می روم
[ترجمه گوگل]من به سانتا آنا بالا میروم
5. This time it was not Ana who took her breath away.
[ترجمه ترگمان]این بار آنا نبود که نفسش را حبس کرد
[ترجمه گوگل]این بار این آنا نبود که نفس خود را دور برد
6. Lourdes and Ana, I notice, have tears in their eyes and keep crossing themselves.
[ترجمه ترگمان]متوجه می شوم که شهر Lourdes و آنا اشک در چشمانشان دیده می شود و از خود عبور می کنند
[ترجمه گوگل]لرد و آنا متوجه شده اند، اشک در چشمانشان دارند و از خود عبور می کنند
7. Ana was going down the stony path, almost at the gates.
[ترجمه ترگمان]از کوره راه سنگی پایین می رفت و نزدیک دروازه می رفت
[ترجمه گوگل]آنا قدم زدن در مسیر سنگی تقریبا در دروازه بود
8. With a swimsuit I can swim with Ana and get to know her better.
[ترجمه ترگمان]با مایو شنا می تونم با Ana شنا کنم و بهتر بشناسمش
[ترجمه گوگل]با لباس شنا من می توانم با Ana شنا کنم و او را بهتر درک کنم
9. I take the bus to Santa Ana, the second city of El Salvador.
[ترجمه ترگمان]من اتوبوس را به سانتا آنا، دومین شهر السالوادور می برم
[ترجمه گوگل]من اتوبوس را به سانتا آنا، دومین شهر السالوادور می برم
10. Sindham dies and then Ana dies of a broken heart.
[ترجمه ترگمان]Sindham می میرد و آنا از قلب شکسته می میرد
[ترجمه گوگل]سندم میمیرد و سپس آنا از قلب شکسته میمیرد
11. Ana had wept bitterly and Mitch had stated quite categorically that he would be back.
[ترجمه ترگمان]آنا به تلخی گریه کرده بود و میچ به طور مطلق اعلام کرده بود که باز خواهد گشت
[ترجمه گوگل]آنا گرسنه گریه کرده بود و میچ کاملا به طور قطعی اظهار داشت که او برگشت
12. So he had noticed how close Mitch and Ana were getting.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او متوجه شد که چقدر نزدیک است که میچ و میچ به هم نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین او متوجه شد که چگونه میچ و آنا نزدیک می شوند
13. Ana was close to tears and Mitch looked utterly miserable.
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود اشک بریزد و میچ کام لا بدبخت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]آنا نزدیک به اشک بود و میچ کاملا ناراحت شد
14. She heard Ana scream her name but it had all happened so fast that she was stunned.
[ترجمه ترگمان]صدایش را شنید که اسمش را صدا زد، اما همه چیز چنان سریع اتفاق افتاد که مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]او شنیده Ana فریاد نام خود را، اما آن را تا به حال خیلی سریع اتفاق افتاده است که او خسته شده است