1. prepare the ground (for something)
زمینه را (برای چیزی) فراهم کردن
2. to prepare a medicine
پیچیدن نسخه (توسط داروساز)
3. to prepare against the storm, they boarded up the windows
برای مقابله با طوفان پنجره ها را تخته کوب کردند.
4. to prepare dinner
شام درست کردن
5. to prepare for an expedition
تدارک یک سفر اکتشافی را دیدن
6. to prepare oneself
خود را آماده کردن
7. to prepare someone for bad news
کسی را برای (شنیدن) خبر بد آماده کردن
8. to prepare the army for war
ارتش را برای جنگ مهیا کردن
9. to prepare the necessary equipment for con- struction
وسایل لازم برای بنایی را فراهم کردن
10. we must prepare for the worst
ما باید خود را برای بدترین وضع آماده کنیم.
11. we must prepare now in anticipation of our future needs
باید نیازهای آینده ی خود را هم اکنون پیش بینی کنیم.
12. i directed them to prepare for departure
به آنها دستور دادم برای رفتن آماده شوند.
13. either come to the capital as servant / or prepare for war
یا بیا پایتخت در خدمت / یا که آماده باش جنگانا
14. Prepare for a rain day.
[ترجمه ترگمان]واسه روز بارونی آماده باش
[ترجمه گوگل]آماده شدن برای یک بار باران
15. The players are in defiant mood as they prepare for tomorrow'sgame.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در حالت defiant هستند و برای فردا آماده می شوند
[ترجمه گوگل]بازیکنان در حال آماده سازی برای فردا هستند
16. Youth is to prepare the material, want to build a bridge to the moon, or on the ground and two palaces or temples. Middle age, finally decided to put up a shed.
[ترجمه ترگمان]جوانان باید مواد را آماده کنند، می خواهند یک پل به ماه بسازند، یا بر روی زمین و دو کاخ یا معبد عصر میانه، سرانجام تصمیم گرفت که یک انبار بسازد
[ترجمه گوگل]جوانان آماده ساختن مواد هستند، می خواهند پل را به ماه یا زمین و دو کاخ یا معابد بسازند سن متوسط، در نهایت تصمیم گرفت تا یک سایبان بسازد
17. The weather report advised us to prepare for a big freeze.
[ترجمه ترگمان]گزارش هواشناسی به ما توصیه کرد که برای یک توقف بزرگ آماده شویم
[ترجمه گوگل]گزارش هواشناسی به ما توصیه کرد تا برای انجماد بزرگ آماده شود
18. After the harvest, the peasants began to prepare the soil for seed.
[ترجمه ترگمان]پس از برداشت محصول، کشاورزان شروع به آماده کردن خاک برای بذر کردند
[ترجمه گوگل]پس از برداشت، دهقانان زمین را برای دانه آماده می کردند
19. The radio alerted coastal residents to prepare for the storm.
[ترجمه ترگمان]رادیو به ساکنان ساحلی هشدار داد که برای طوفان آماده شوند
[ترجمه گوگل]این رادیو ساکنان ساحلی را تهدید کرد تا برای طوفان آماده شود
20. By failing to prepare, you are preparing to fail.
[ترجمه ترگمان]با عدم آمادگی برای آماده شدن، شما آماده نیستید که شکست بخورید
[ترجمه گوگل]با ناتوانی در آماده سازی، شما در حال آماده شدن برای شکست هستید
21. You'll find these meals quick and convenient to prepare.
[ترجمه ترگمان]این غذاها را سریع و مناسب برای آماده کردن پیدا خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما این وعده های غذایی را آماده و آماده خواهید کرد
22. Time to prepare was a luxuary he would have to forgo.
[ترجمه ترگمان]زمان آماده کردن یک luxuary بود که او باید از آن چشم پوشی می کرد
[ترجمه گوگل]زمان آماده شدن بود، لوکس بود که باید از آن رد شود
23. You shouldn't have troubled yourself to prepare such a feast!
[ترجمه ترگمان]تو نباید به خودت زحمت می دادی که چنین ضیافتی رو آماده کنی!
[ترجمه گوگل]شما نباید خودتان را تهدید کنید که چنین جشنهایی را آماده کنید!