1. shakespeare's genius dims the lustre of other writers
نبوغ شکسپیر درخشندگی نویسندگان دیگر را تار می نمایاند.
2. A good name keeps lustre in the dark.
[ترجمه ترگمان]اسم خوبی در تاریکی است
[ترجمه گوگل]یک نام خوب، تاریکی را حفظ می کند
3. Gold retains its lustre for far longer than other metals.
[ترجمه ترگمان]طلا، درخشش خود را به مدت بسیار طولانی تر از دیگر فلزات حفظ می کند
[ترجمه گوگل]طلا بلورهای آن را به مراتب بیشتر از سایر فلزات حفظ می کند
4. Her thick, black hair shone with lustre.
[ترجمه ترگمان]موهای پرپشت و سیاهش برق می زد
[ترجمه گوگل]موهای ضخیم، سیاه و سفید خود را با درخشش درخشید
5. The presence of the prince added lustre to the occasion.
[ترجمه ترگمان]حضور شاهزاده به این وضع افزوده شد
[ترجمه گوگل]حضور شاهزاده به این مناسبت اضافه کرد
6. The shell had a beautiful pearly lustre.
[ترجمه ترگمان]صدف مروارید زیبایی داشت
[ترجمه گوگل]پوسته زیبایی مروارید زیبا داشت
7. His son's success added lustre to his name.
[ترجمه ترگمان]موفقیت پسرش به نام او درخشش بخشید
[ترجمه گوگل]موفقیت پسرش او را به نام او اضافه کرد
8. The dancing of the principal ballerina added lustre to an otherwise unimpressive production of 'Giselle'.
[ترجمه ترگمان]بالرین اصلی به تولید مطلوب و مطلوب ژیزل افزود
[ترجمه گوگل]رقص اصلی ballerina به یک تولید غیرقابل تحسین 'Giselle' اضافه کرد
9. There'll be a celebrity guest to add lustre to the occasion.
[ترجمه ترگمان]یک مهمان مشهور برای اضافه کردن lustre به این موقعیت خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک مهمان مشهور خواهد بود که به این مناسبت اضافه شود
10. Autumn had given the trees that extra golden lustre.
[ترجمه ترگمان]آتم به درخت ها درخشش طلایی بیشتری داده بود
[ترجمه گوگل]پاییز به درختان که درخشش طلایی اضافی را داده بودند
11. Its lustre, long as light, Drops brimming candles deep Into the melting mirrors of the night.
[ترجمه ترگمان]نور آن، بلند و روشن، و چند شمع پر از شمع که در آینه ذوب شب در حال ذوب شدن بودند
[ترجمه گوگل]درخشش آن، به عنوان نور، قطره شمع را عمیق به آینه ذوب شب است
12. Inpart, the fading lustre of famous names can be blamed on the economic downturn of the 1990s.
[ترجمه ترگمان]Inpart، درخشش در حال محو شدن اسامی مشهور را می توان در رکود اقتصادی دهه ۱۹۹۰ مورد سرزنش قرار داد
[ترجمه گوگل]در ضمن، درخشش ضخیم از نام های معروف را می توان در رکود اقتصادی دهه 1990 متهم کرد
13. As I entered my fourth lustre, it became evident that I was not going to fulfil my early promise.
[ترجمه ترگمان]وقتی که وارد اتاق چهارم شدم، معلوم شد که من به قولم عمل نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که من چهارم لایو را وارد کردم، آشکار شد که من وعده اول را انجام نمی دادم
14. Now, their lustre faded, they must plough through the qualifying slog to get there.
[ترجمه ترگمان]حالا روشنایی آن ها محو شده بود، آن ها باید برای رسیدن به آنجا خیلی تلاش کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، درخشش آنها محو شده، آنها باید از طریق سقوط واجد شرایط برای رسیدن به آنجا
15. A single sherd of Samarra lustre ware was found in the disturbed top surface layer.
[ترجمه ترگمان]یک sherd تک of در سامرا در لایه سطحی بالا و آشفته یافت شد
[ترجمه گوگل]یک لایه ی خالی از لعاب Samarra lustre در لایه سطحی سطح لمس یافت شد