1. rub it in well
آن را خوب بمالید تا (به داخل پوست) نفوذ کند.
2. rub it off with soap
با صابون (مالیدن) آن را پاک کن.
3. rub my back, it hurts a lot
پشتم را بمال خیلی درد می کند.
4. rub the cream on your face and let it sink in
کرم را به صورتت بمال و بگذار خورد برود.
5. rub this oil on your knees three times a day
این روغن را روزی سه بار به زانوهای خود بمالید.
6. rub two sticks to make fire
برای ساختن آتش دو چوب را به هم بمال.
7. rub along (or on or through)
(انگلیس) با وجود اشکالات ادامه دادن یا پیشرفت کردن
8. rub down
1- مشت و مال دادن،ماساژ دادن 2- (با مالش) جلا دادن،صاف کردن،ساییدن،پاک کردن
9. rub elbows with (rub shoulders with)
خوش و بش کردن با،مصاحبت و دوستی کردن با،خود را چسباندن به
10. rub off
(در اثر مالش یا تماس) زایل شدن،زدوده شدن،پاک شدن
11. rub off on
(در اثر مالش یا تماس) رنگ پس دادن،ویژگی یا خاصیت خود را منتقل کردن،سرایت کردن
12. rub out
(با مداد پاک کن یا تخته پاکن و غیره) پاک کردن،زدودن،محو کردن
13. rub salt on someone's wounds
روی زخم کسی نمک پاشیدن،دردکسی را بیشتر کردن
14. rub someone up the wrong way
خلاف میل کسی کار کردن و موجب آزردگی یا خشم او شدن
15. rub someone's nose in
اشتباهات و غیره ی کسی را یادآوری کردن،سرکوفت زدن
16. rub someone's nose in it (or in the dirt)
با تذکر خطاهای قبلی کسی را تنبیه یا تحقیر کردن
17. don't rub your eyes hard, even if they itch
چشمانت را محکم نمال حتی اگر بخارد.
18. don't rub your oily hands on the wall!
دستان چرب خود را به دیوار نمال !
19. the rub is that they themselves are corrupt too
اشکال اینست که خود آنها هم فاسدند.
20. to rub upon a sore
زخم را خراشیدن
21. the rub of the green
(خودمانی) اثر شانس خوب یا بد،بخت خوب،بخت بد
22. you must rub up the silver
باید نقره را براق بکنی.
23. this stain will not rub off so easily
این لکه به این آسانی ها پاک نمی شود.
24. give the table a good rub with this towel
با این حوله میز را خوب بمال.
25. she gave me a back rub
او پشتم را مشت و مال داد.
26. immerse the cotton in alcohol and then rub it on your finger
پنبه را کاملا در الکل فرو کن و سپس آن را روی انگشتت بمال.
27. we haven't got much money, but we rub along somehow
پول فراوانی نداریم ولی هر طوری شده داریم دوام می آوریم.
28. i hope some of his brother's zeal will rub off on him too
امیدوارم قدری از اشتیاق برادرش به او هم سرایت کند.
29. during winter, our hands would chap and we would rub them with vaseline
در زمستان دست هایمان ترک می خورد و وازلین به آن می مالیدیم.
30. Rub the cream in with a circular motion.
[ترجمه Sina] کرم را در یک حرکت چرخشی بمالید
[ترجمه ترگمان]کرم را با حرکت دایره ای بکشید
[ترجمه گوگل]کرم را در یک حرکت دایره ای بمالید