کلمه جو
صفحه اصلی

ruby


معنی : رنگ یاقوتی، لعل، یاقوت، یاقوت سرخ
معانی دیگر : قرمز مایل به سیاه، قرمز سیر، یاقوتی، یاقوت (نوعی سنگ گرانبها از نوع corundum)، لعل (rubis spinelle)، لعل بدخشان، هر چیز ساخته شده از یاقوت، اسم خاص مونث، یاقوت سر

انگلیسی به فارسی

یاقوت، یاقوت سرخ، لعل، رنگ یاقوتی


روبی، یاقوت، یاقوت سرخ، لعل، رنگ یاقوتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: rubies
(1) تعریف: a deep red gemstone, or something made of this stone.

(2) تعریف: a color like that of the gemstone.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: made of or with rubies.

(2) تعریف: colored like a ruby.

• red variety of corundum, variety of gemstone with a bright red coloring
ruby-colored, having a deep red color
a ruby is a dark red jewel.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] یاقوت تک بلوری از اکسید آلومینیم که کسر کوچکی از اتمهای آلومینیم آنلا اتمهای کروم جایگزین شده اند که به عنوان منبع مشخص فلورسان قرمز رنگ آن تحت تابش نور عمل می کند. - یاقوت
[زمین شناسی] یاقوت، یاقوت سرخ، لعل، رنگ یاقوتی
[نساجی] یاقوت - یاقوتی رنگ

مترادف و متضاد

رنگ یاقوتی (اسم)
amethyst, ruby

لعل (اسم)
ruby, garnet

یاقوت (اسم)
ruby, hyacinth

یاقوت سرخ (اسم)
ruby

جملات نمونه

1. ruby red
قرمز یاقوتی

2. The ring has a ruby in a silver setting.
[ترجمه ترگمان]حلقه توی یه غروب نقره یاقوت داره
[ترجمه گوگل]حلقه دارای یک روبین در یک نقره است

3. She reset a ruby in her necklace.
[ترجمه ترگمان] اون یه یاقوت رو توی گردن بند خودش ریست کرد
[ترجمه گوگل]او یک جواهر را در گردنبند خود تنظیم کرده است

4. They danced to Ruby Newman's orchestra .
[ترجمه ترگمان]آن ها با ارکستر \"روبی نیومن\" رقصیدند
[ترجمه گوگل]آنها به ارکستر روبی نیومن رقصیدند

5. His eye lit on a ruby ring.
[ترجمه ترگمان]چشمش به انگشتر یاقوتی افتاد
[ترجمه گوگل]چشم او در یک حلقه ی روغنی روشن شده است

6. "Ruby Murray" is rhyming slang for "curry".
[ترجمه ترگمان]\"روبی موری\" یک اصطلاح عامیانه برای \"کاری کاری\" است
[ترجمه گوگل]'روبی موری' برای 'کاری' عامیانه قافیه است

7. She is wearing a small ruby earring.
[ترجمه ترگمان]اون یه گوشواره یاقوت کوچیک پوشیده
[ترجمه گوگل]او یک گوشواره ی روبی کوچک پوشانده است

8. They got misty-eyed listening to records of Ruby Murray singing "Danny Boy".
[ترجمه ترگمان]آن ها با چشم های مه آلود به سوابق روبی موری که آواز \"دنی Boy\" را می خواند گوش دادند
[ترجمه گوگل]آنها دچار غم انگیز گوش دادن به سوابق روبین موری آواز 'Danny Boy' بودند

9. Ruby blew out all her candles at one go.
[ترجمه ترگمان]روبی \"همه شمع هاش رو خاموش کرد\"
[ترجمه گوگل]روبی تمام شمعهایش را در یک حرکت منفجر کرد

10. Ruby claims her illness was caused by washing her late husband's overalls.
[ترجمه ترگمان]روبی ادعا می کند که بیماری او براثر شستن لباس شوهر مرحومش به وجود آمده است
[ترجمه گوگل]روبی ادعا می کند که بیماری او شستن لباس های شوهر دیرینش است

11. Victorian inlaid china-cabinet, £180; ruby oil lamp, £17
[ترجمه ترگمان]ظروف چینی برجسته ویکتوریایی، ۱۸۰ یورو، لامپ نفتی یاقوتی، ۱۷ پوند
[ترجمه گوگل]کابینت تزئینی ویکتوریا، 180 پوند؛ لامپ نفت روبین، 17 پوند

12. Killing each other with the ruby of poisoned wine.
[ترجمه ترگمان]کشتن همدیگه با یاقوت شراب مسموم
[ترجمه گوگل]کشتن یکدیگر با مربا شراب مسموم

13. The sweeter, more nutritious, relatively new varieties of ruby grapefruit made for fine eating at home.
[ترجمه ترگمان]The، more و relatively، انواع جدیدی از گریپ فروت را به خاطر غذا خوردن در خانه دریافت کردند
[ترجمه گوگل]شیرین تر، مغذی تر، انواع نسبتا جدید از گریپ فروت روبین برای غذا خوردن خوب در خانه ساخته شده است

14. Long slender fingers, wedding ring, and a huge ruby on another ring.
[ترجمه ترگمان]انگشتان باریک دراز، حلقه عروسی و یک یاقوت عظیم روی حلقه دیگر
[ترجمه گوگل]انگشتان بلند بلند و باریک، حلقه عروسی و یک رومینگ عظیم در یک حلقه دیگر

ruby red

قرمز یاقوتی


پیشنهاد کاربران

کائوچو

به فارسی: یاکند

یاقوت/لعل سرخ

a brooch set with rubies and pearls

روبی یک زبان برنامه نویسی انعطاف پذیر، وب، تست نفوذ، پویا و شیءگرا است. روبی ویژگی های نگارشی پرل و شی گرایی اسمال تاک را با هم در خود دارد. زبان روبی در سال های میانی دهه ۱۹۹۰ توسط یوکیهیرو ماتسوموتو در ژاپن اختراع شد. ویژگی های گوناگون زبان های پرل، لیسپ، اسمال تاک و آیفل الهام بخش ماتسوموتو در ساخت روبی بودند


کلمات دیگر: