کلمه جو
صفحه اصلی

multicolored


معنی : رنگارنگ
معانی دیگر : رنگارنگ

انگلیسی به فارسی

رنگارنگ


انگلیسی به انگلیسی

• of many colors, having many colors (also multicoloured)
colorful, having many different shades

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ملون - رنگارنگ - چند رنگ

مترادف و متضاد

رنگارنگ (صفت)
medley, piebald, motley, colorful, multicolored, varied, kaleidoscopic, pied, particolored, omnifarious, versicolor, versicolored, versicolour, versicoloured, particoloured, polychromatic, polychrome, technicolor

having various hues


Synonyms: checkered, dappled, flecked, kaleidoscopic, marbled, motley, mottled, multicolor, particolored, piebald, pied, polychrome, prismatic, speckled, spotted, streaked, varicolored, veined, versicolor


Antonyms: monochrome


جملات نمونه

1. We keep a little multicolored kitten in the house.
[ترجمه ترگمان] ما یه بچه گربه رو تو خونه نگه می داریم
[ترجمه گوگل]ما یک بچه گربه رنگارنگ در خانه نگه داریم

2. Multicolored volcanic ash flows, long since hardened to jagged rock, reach into the sea like fantastic taffy mountains.
[ترجمه ترگمان]فوران آتش فشانی منجمد، از زمان سخت شدن به سنگ ناهموار، مانند کوهه ای taffy fantastic به دریا می رسد
[ترجمه گوگل]خاکستر آتشفشانی چند رنگی، از مدتها پیش از سنگ به سنگ متخلخل، به دریا مانند کوه های طفلی فوق العاده منتهی می شود

3. I turned the multicolored selector over and over again in my hands, treating the cards like rosary beads.
[ترجمه ترگمان]من the چند رنگ را دوباره به دست گرفتم و دوباره در دستانم، مثل دانه های تسبیح با کارت ها برخورد کردم
[ترجمه گوگل]انتخابگر رنگارنگ را دوباره و دوباره در دستانم چرخاندم، کارت هایی مانند دانه های گل سرخ را درمان می کنم

4. I saw them amid showers of the brilliant, multicolored dust that was thrown into the air.
[ترجمه ترگمان]من آن ها را در میان رگباری از گرد و گرد و رنگارنگ دیدم که به هوا پرتاب می شدند
[ترجمه گوگل]من آنها را در میان دوش های گرد و غبار درخشان و رنگارنگ که به هوا پرتاب شد دیدم

5. It could disappear into the whirring computers and multicolored flow charts of the economic miracle.
[ترجمه ترگمان]ان می توانست در کامپیوترهای whirring و نمودارهای جریان چند رنگ معجزه اقتصادی ناپدید شود
[ترجمه گوگل]این می تواند به رایانه های خیره کننده و نمودارهای رنگارنگ معجزه اقتصادی ناپدید شود

6. Scores of festive, multicolored hexagons surround my photo.
[ترجمه ترگمان]دسته های چند رنگ و چند رنگ اطراف عکس من را احاطه کرده اند
[ترجمه گوگل]نمرات شش ضلعی جالب، رنگارنگ عکس من را احاطه کرده است

7. The propagation-intoning poems exhibit a multicolored biology world and reflect the propagation condition of that time so possessed certain cognition value.
[ترجمه ترگمان]اشعار انتشار صوت، دنیای زیست شناسی چند رنگ را نشان می دهند و شرایط انتشار آن زمان را نشان می دهند که دارای ارزش شناختی خاص است
[ترجمه گوگل]اشعار ترویج، یک دنیای زیست شناسی رنگارنگ را نشان می دهد و منعکس کننده شرایط انتشار آن زمان است و بنابراین دارای ارزش شناختی خاصی است

8. The houses were iced over with multicolored stuccoes.
[ترجمه ترگمان]خانه ها با stuccoes چند رنگ پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]خانه ها با عینک های رنگارنگ سرازیر شدند

9. Christine put down the immense multicolored menu.
[ترجمه ترگمان]کریستین منوی immense رنگ را پایین گذاشت
[ترجمه گوگل]کریستین منوهای رنگارنگی را خاموش کرد

10. Bee butterfly and blossom a companion a multicolored ocean.
[ترجمه ترگمان]پروانه بی، و یک همدم در اقیانوس چند رنگ شکوفه می دهد
[ترجمه گوگل]پروانه زنبور عسل و شکوفه همراه یک اقیانوس رنگارنگ است

11. Whenever you play a multicolored spell, you may returnAurora Eidolon from your graveyard to your hand.
[ترجمه ترگمان]هر بار که افسون چند رنگ و چند رنگ را اجرا می کنی، می توانی از گورستان که به دستت رسیده از گورستان بیرون بیایی
[ترجمه گوگل]هر زمان که شما یک طلسم رنگی را بازی می کنید، می توانید Aurora Eidolon را از قبرستان خود را به دست خود برگردانید

12. Each nest is a multicolored, textured little cocoon — a papier-mache husk surrounding a single egg, protecting it while it develops into an adult bee.
[ترجمه ترگمان]هر لانه یک پیله کوچک چند رنگ است - یک هسته papier بافت دار اطراف یک تخم مرغ، و آن را در حالی که به یک زنبور بزرگ سال تبدیل می شود، محافظت می کند
[ترجمه گوگل]هر یک از لانه ها یک قطب رنگارنگ و بافتی کوچک است - پوسته پوسته پوسته پوسته تخم مرغ را در اطراف یک تخم مرغ قرار داده و از آن محافظت می کند در حالی که به زنبور بالغ تبدیل می شود

13. Those long - tailed, multicolored parrots are a delight to the eye.
[ترجمه ترگمان]این طوطی ها خیلی دور و دراز، a چند رنگ هستند که از چشم آن ها لذت می برند
[ترجمه گوگل]این طوطی های طویل دار، طلایی رنگی به چشم می آیند

14. The multicolored wings glistening in the sunlight as they drift.
[ترجمه ترگمان]بال های چند رنگ در زیر نور خورشید می درخشیدند
[ترجمه گوگل]بال های رنگارنگ که در نور خورشید در حال رانندگی هستند


کلمات دیگر: