1. The book's pages were mottled with brown stains.
[ترجمه ترگمان]صفحات کتاب لکه های قهوه ای رنگی داشتند
[ترجمه گوگل]صفحات این کتاب با لکه های قهوه ای خیس شده بود
2. The back of this snake is mottled.
[ترجمه ترگمان]پشت این مار لکه لکه شده
[ترجمه گوگل]پشت این مار لطیف است
3. His face was mottled red and white with embarrassment.
[ترجمه ترگمان]صورتش از خجالت سرخ و سفید شده بود
[ترجمه گوگل]صورتش قرمز و سفید با خجالت زده بود
4. Look at these vegetables - they're all mottled and wormy.
[ترجمه ترگمان]به این سبزی ها نگاه کن، همه جا پر از کرم و کرم است
[ترجمه گوگل]به این سبزی ها نگاه کنید - همه آنها لکه دار و کرم هستند
5. His red, mottled face showed the effect of too much whisky.
[ترجمه ترگمان]چهره سرخ و خالدار او اثر زیادی ویسکی را نشان داد
[ترجمه گوگل]صورت قرمز و لکه دار او اثر ویسکی بیش از حد را نشان داد
6. The molten light from the stove mottled the ceiling, dark furniture hunched away from it along the walls.
[ترجمه ترگمان]نور مذاب از روی اجاق، سقف و مبل های سیاه که از آن روی دیوارها خم شده بود، دیده می شد
[ترجمه گوگل]نور دندانه ای از اجاق سقف را لکه دار کرد و مبلمان تاریک از کنار آن در امتداد دیوارها دور شده بود
7. He wore a mottled camouflage jacket and a lightweight stetson and carried an automatic rifle.
[ترجمه ترگمان]او یک جلیقه استتار خالدار و یک قبضه سلاح سبک دار پوشیده بود و یک تفنگ اتوماتیک حمل می کرد
[ترجمه گوگل]او لباس ژاکت گنبدی و استتسون وزن سبک و یک اسلحه اتوماتیک را حمل کرد
8. The sky looked like one massive mottled rain cloud.
[ترجمه ترگمان]آسمان همچون ابری درشت باران بود
[ترجمه گوگل]آسمان به نظر می رسد یک ابر بارانی خشن
9. The atmosphere had mottled her long cheeks with brown blotches.
[ترجمه ترگمان]گونه هایش از لکه های قهوه ای رنگش گلگون شده بود
[ترجمه گوگل]فضای چهره های طولانی خود را با پلاک های قهوه ای پهن کرده بود
10. By the 1960s, the red brick city was mottled with decaying buildings and empty lots.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰، شهر آجری قرمز با ساختمان های ویران شده و زمین های خالی خال خال شده بود
[ترجمه گوگل]در دهه 1960، شهر آجر قرمز با ساختمان های فرسوده و قطعه های خالی پاره شد
11. Immature similar, but with whole upperparts mottled buff.
[ترجمه ترگمان]، آماتور، اما با تمام upperparts زرد رنگ
[ترجمه گوگل]نابالغ شبیه، اما با تمام buffs لکه بالایی
12. Often looks rather besotted with a congested mottled and purple face; a bloated face but not oedema.
[ترجمه ترگمان]چهره پف کرده و صورتی پف کرده اما ورم نداشت
[ترجمه گوگل]اغلب به نظر می رسد و نه با یک چهره پریده و بنفش پر شده است؛ صورت پف کرده، اما نه ادم
13. The great hand that held me was a mottled blue, crusted and filthy.
[ترجمه ترگمان]دستی بزرگ که مرا در دست گرفته بود، آبی و کثیف و کثیف بود
[ترجمه گوگل]دست بزرگ که من را برگزار کرد، آبی رنگ، خرد شده و کثیف بود
14. Her face was mottled under her long blonde hair.
[ترجمه ترگمان]صورتش زیر موهای بلند بلوند او چروک شده بود
[ترجمه گوگل]چهره او تحت موهای بلوند طولانی خود را لکه دار بود
15. Mottle are caused by poor ink or uneven absorption characteristics in the paper.
[ترجمه ترگمان]mottle ناشی از جوهر و یا ویژگی های جذبی ضعیف در این مقاله هستند
[ترجمه گوگل]پتله از طریق جوهر ضعیف یا ویژگی های جذب ناهموار در کاغذ ایجاد می شود