کلمه جو
صفحه اصلی

lustrous


معنی : پر جلوه، رخشان، رخشنده، فروزنده
معانی دیگر : پر جلا، پر ورغ، براق، درخشان، تابان، پر زرق وبرق

انگلیسی به فارسی

فروزنده، رخشان، رخشنده، پر زرق وبرق، پر جلوه


درخشان، رخشان، رخشنده، فروزنده، پر جلوه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lustrously (adv.), lustrousness (n.)
(1) تعریف: shining; glossy; bright.
مترادف: bright, glossy, shining, shiny
متضاد: dull, lusterless
مشابه: aglow, alight, gleaming, luminous, radiant, sleek

- The new snow was lustrous in the moonlight.
[ترجمه ترگمان] برف تازه در مهتاب می درخشید
[ترجمه گوگل] برف جدید در مهتابی درخشان بود
- Her dull graying hair had once been lustrous and vibrantly red.
[ترجمه ترگمان] موهای خاکست ریش زمانی درخشان و قرمز شده بود
[ترجمه گوگل] موهای زرق و برق دار او یک بار درخشید و پر جنب و جوش قرمز بود

(2) تعریف: admirable; splendid.
مترادف: glorious, shining
متضاد: lusterless
مشابه: admirable, brilliant, celebrated, famous, resplendent, splendid

- Her start on Broadway had been a failure, but she went on to have a lustrous career in the movies.
[ترجمه ترگمان] شروع کرد به رفتن به برادوی، شکست خورده بود، اما او ادامه داد تا یک شغل درخشان در سینما داشته باشد
[ترجمه گوگل] شروع او در برادوی نقصی بود، اما او در فیلم ها به کار خود ادامه داد

• shiny, glossy; splendid, brilliant
something that is lustrous is smooth and shines brightly and gently.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] براق - درخشنده- جلوه گر

مترادف و متضاد

glossy, shining


پر جلوه (صفت)
loud, showy, pretentious, resplendent, lustrous, stagy

رخشان (صفت)
lustrous

رخشنده (صفت)
lustrous

فروزنده (صفت)
lustrous

Synonyms: bright, burnished, dazzling, effulgent, fulgent, glacé, gleaming, glinting, glistening, glorious, glowing, incandescent, lambent, lucent, luminous, polished, radiant, refulgent, shimmering, shiny, sparkling, splendid, waxy


Antonyms: dark, dull, matte, unshiny


جملات نمونه

1. lustrous silk materials
پارچه های ابریشمی براق

2. one of the lustrous actors of that period
یکی از هنرپیشگان برجسته آن دوران

3. The women have lustrous cascades of black hair.
[ترجمه ترگمان]زنان آبشاری از موهای سیاه را درخشان کرده اند
[ترجمه گوگل]زنان دارای آبشارهای شفاف از موهای سیاه هستند

4. Her hair was beautifully dark and lustrous.
[ترجمه ترگمان]موهایش بسیار زیبا و درخشان بود
[ترجمه گوگل]موهایش زیبایی تاریک و براق بود

5. Without ever straining for effect, Brook's lustrous production affirms the unending richness of theatrical simplicity.
[ترجمه ترگمان]تولید درخشان بروک بدون هیچ گونه تلاش برای تاثیرگذاری بر غنای بی پایانی سادگی تئاتر صحه می گذارد
[ترجمه گوگل]بدون درهم ریختن اثر، تولید براق بروک، ثروت بی نظیر سادگی تئاتر را تأیید می کند

6. Lexandro's eyes were dark and lustrous, his teeth pearly, his dusky hair crimped and curled and pomaded.
[ترجمه ترگمان]چشمان Lexandro تیره و درخشان بودند، دندان هایش مروارید بود، موهای تیره او که crimped و سرخاب مالیده بودند
[ترجمه گوگل]چشمهای لساندرو تاریک و درخشان بود، دندانهایش مروارید، موهای شفافش را چسبیده و پیچ خورده و پودر کرده بود

7. R1 and R2 have high lustrous carbon productive ratio. R3 can relax the thermal expand in great extent.
[ترجمه ترگمان]R۱ و R۲ دارای نسبت مولد رشد کربن بالا هستند نشان داده شده است که می توانند انبساط گرمایی را تا حد زیادی کاهش دهند
[ترجمه گوگل]R1 و R2 دارای نسبت تولیدی کربن بالا هستند R3 می تواند گسترش حرارتی را به شدت کاهش دهد

8. Cadmium is a lustrous, silver - white, ductile, very malleable metal.
[ترجمه ترگمان]کادمیم یک فلز براق، نقره ای - سفید، داکتیل است و بسیار چکش خوار است
[ترجمه گوگل]کادمیوم فلزی درخشان، نقره ای - سفید، ورق و بسیار ملایم است

9. Hard, Brittle, and lustrous, it has a distinctive gray-white colour with a reddish tinge.
[ترجمه ترگمان]سخت، شکننده و درخشان است، رنگی خاکستری - سفید با یک رنگ قرمز دارد
[ترجمه گوگل]سخت، تند و تلخ، دارای رنگ سفید خاکستری متمایز با رنگ قرمز است

10. Are the cultured pearls as lustrous and beautiful as the natural ones?
[ترجمه ترگمان]آیا مرواریدهای کشت شده مانند lustrous و زیبا هستند؟
[ترجمه گوگل]مروارید کشت شده به عنوان آبنبات و زیبا به عنوان طبیعی است؟

11. They are lustrous in color, supple, light, warm and comfortable to wear.
[ترجمه ترگمان]آن ها درخشان، انعطاف پذیر، روشن، گرم و راحت برای پوشیدن هستند
[ترجمه گوگل]آنها درخشان رنگ هستند، انعطاف پذیر، نور، گرم و راحت برای پوشیدن

12. A lustrous, blackish - brown rare earth mineral consisting primarily of cerium, erbium, titanium, uranium, and yttrium.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی نادر، سیاه و سیاه در درجه اول شامل cerium، erbium، تیتانیوم، اورانیوم و yttrium می باشد
[ترجمه گوگل]کریستال خاکستری کمیاب، سیاه و سفید - قهوه ای حاوی سریم، اربیوم، تیتانیوم، اورانیوم و یتیم

13. Elated, Lustrous Jade wanted to go immediately but was told that the carriage was engaged.
[ترجمه ترگمان]Elated، lustrous می خواست بلافاصله برود اما به او گفتند که کالسکه نامزد دارد
[ترجمه گوگل]الیت، Lustrous Jade می خواست بلافاصله برود، اما گفته شد که حمل و نقل مشغول بود

14. But then Noble Talent and Lustrous Jade had begun to meddle.
[ترجمه ترگمان]اما بعد استعداد نا بل و lustrous جید شروع به دخالت کرد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن استعدادهای نوبل و لستور جید شروع به مداخله کردند

lustrous silk materials

پارچه‌های ابریشمی براق


one of the lustrous actors of that period

یکی از هنرپیشگان برجسته آن دوران


پیشنهاد کاربران

درخشان ، تابان


کلمات دیگر: