1. a solitary traveller
یک مسافر تنها
2. an armchair traveller
مسافر تخیلی
3. a country from whose bourne no traveller returns
(شکسپیر) کشوری که از کران آن هیچ مسافری بازگشت نمی کند.
4. The traveller set forward last Monday.
[ترجمه ترگمان]این مسافر روز دوشنبه گذشته به راه افتاد
[ترجمه گوگل]مسافر دوشنبه گذشته پیش رفت
5. Her father was a commercial traveller who sold kitchenware.
[ترجمه ترگمان]پدرش مسافری بود که kitchenware را فروخته بود
[ترجمه گوگل]پدرش یک مسافر تجاری بود که وسایل آشپزخانه را فروخت
6. The traveller took the wrong train and finished up at a country village after many hours.
[ترجمه ترگمان]مسافر قطار اشتباهی را گرفت و پس از چند ساعت در دهکده ای روستایی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مسافر قطار اشتباه را برداشت و بعد از چندین ساعت در یک روستای روستایی به پایان رسید
7. She is a frequent traveller to Belgium.
[ترجمه ترگمان]او مسافری زیاد اهل بلژیک است
[ترجمه گوگل]او مسافرتی مکرر به بلژیک است
8. The traveller thrilled us with his stories.
[ترجمه ترگمان]مسافر ما را با stories خود به هیجان آورد
[ترجمه گوگل]مسافر ما را با داستانهایش هیجان زده کرد
9. Is there any room to squash my traveller?
[ترجمه ترگمان]آیا جایی برای خراب کردن مسافر من هست؟
[ترجمه گوگل]آیا برای مسافرت مسافرتی وجود دارد؟
10. A prudent traveller never disparages his own country.
[ترجمه ترگمان]یک مسافر محتاط هرگز کشور خود را ترک نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک مسافر محتاطانه هرگز کشور خود را نفی نمی کند
11. The traveller bargained his watch for food.
[ترجمه ترگمان]مسافر در انتظار غذا چانه می زد
[ترجمه گوگل]مسافر چمدان خود را برای غذا مقرر کرد
12. The traveller mistook the house for a hotel.
[ترجمه ترگمان]مسافر خانه را با هتل اشتباه گرفت
[ترجمه گوگل]مسافر خانه را برای یک هتل مینوشید
13. A glass of wine revived the tired traveller.
[ترجمه ترگمان]یک گیلاس شراب از مسافر خسته شد
[ترجمه گوگل]یک لیوان شراب مسافر خسته را زنده کرد
14. I bedded the traveller for a night.
[ترجمه ترگمان]من برای یک شب با مسافر خوابیدم
[ترجمه گوگل]من یک مسافر را برای یک شب گذاشتم
15. Mark's is the uniform of the young male traveller — green Army trousers, T-shirt and shirt.
[ترجمه ترگمان]مارک یونیفرم مرد جوان مرد جوان - سبز رنگ، تی شرت و تی شرت است
[ترجمه گوگل]مارک لباس یک مرد مسافر جوان است - شلوار ارتش سبز، تی شرت و پیراهن