کلمه جو
صفحه اصلی

replay

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: replays, replaying, replayed
• : تعریف: to play again.
اسم ( noun )
(1) تعریف: something that has been recorded on videotape so that it can be viewed again, such as a portion of a game.

- an instant replay
[ترجمه ترگمان] در یک لحظه تکرار کرد:
[ترجمه گوگل] یک پخش فوری

(2) تعریف: the act or process of playing something over, or something that is played over.
مشابه: repeat

• instance in which a recording is played again; rematch, game that is played again; repetition, reenactment
play a rematch, play a game again; rebroadcast, play a recording again
if two sports teams replay a match in a competition, they play it again because the previous match between them was a draw. verb here but can also be used as a count noun. e.g. who won the replay?
if you replay something that you have recorded on tape or film, you play it in order to listen to it or look at it.

جملات نمونه

1. The semi-final replay will be on Saturday.
[ترجمه ترگمان]پاسخ نیمه نهایی روز شنبه خواهد بود
[ترجمه گوگل]پخش نیمه نهایی روز شنبه خواهد بود

2. The replay shows that it was a handball.
[ترجمه ترگمان]این پاسخ نشان می دهد که این یک هندبال است
[ترجمه گوگل]پخش نشان می دهد که این یک هندبال بود

3. They earned a replay with their 1?1 draw.
[ترجمه ترگمان]آن ها با شماره ۱ خود یک پاسخ به دست آوردند؟ یک رسم
[ترجمه گوگل]آنها با یک قرعه کشی 1: 1 بازی کردند

4. They showed an action replay of the goal.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک پاسخ عملی از این هدف را نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها نشان دادند که بازی هدف را دنبال می کنند

5. England were worsted in the replay.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه انگلیس شکست خورد
[ترجمه گوگل]انگلستان در بازی پخش شده بود

6. This election will not be a replay of the last one.
[ترجمه ترگمان]این انتخابات تکرار آخرین بار نخواهد بود
[ترجمه گوگل]این انتخابات نمیتواند آخرین بازی باشد

7. If there has to be a replay we are confident of victory.
[ترجمه نسرین رنجبر] اگر قرار باشد بازی دوباره تکرار شود، مطمئناً ما پیروز خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]اگر باید دوباره بازپخش شود، ما از پیروزی مطمئن هستیم
[ترجمه گوگل]اگر یک بازی وجود داشته باشد، ما از پیروزی اطمینان داریم

8. You can see on the replay that the goalkeeper was fouled.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید در پاسخ دوباره ببینید که دروازه بان بازی کرده است
[ترجمه گوگل]شما می توانید بر روی پخش کنید که دروازه بان دروازه ای دیده می شود

9. We watched a replay of the wedding on video.
[ترجمه ترگمان]داشتیم فیلم عروسی رو توی فیلم تماشا می کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک بازپخش عروسی را در ویدیو تماشا کردیم

10. I watched a slow-motion videotape replay of his fall.
[ترجمه ترگمان]به یک نوار ویدیویی آهسته که از سقوط او می گذشت نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من یک فیلم ویدئویی آهسته از سقوط او را تماشا کردم

11. It was an action replay of the problems of his first marriage.
[ترجمه ترگمان]این یک پاسخ عملی از مشکلات ازدواج اولش بود
[ترجمه گوگل]این یک بازجویی از مشکلات اولین ازدواج او بود

12. He has watched a video replay of his fall on numerous occasions.
[ترجمه ترگمان]او چندین بار شاهد تکرار ویدئویی سقوط او بوده است
[ترجمه گوگل]او تماشای فیلم سقوط خود را در موارد متعدد تماشا کرده است

13. Milan won the semi-final replay 3-0.
[ترجمه ترگمان]میلان در مسابقه نیمه ن هایی ۰ - ۰ پیروز شد
[ترجمه گوگل]میلان 3-0 بازی نیمه نهایی را به دست آورد

14. He had seen the replay from the Security cameras and witnessed the fast, flashing deadliness of her.
[ترجمه ترگمان]او نگاه سریعی را که از دوربین های امنیتی دیده می شد، دیده بود و به سرعت برق می زد
[ترجمه گوگل]او بازپخش شده از دوربین های امنیتی دیده شده و شاهد مرگ و میر سریع و سرخوشانه او بود

15. The third umpire said the replay was inconclusive as de Silva dived to make his ground.
[ترجمه ترگمان]داور سوم گفت که این پاسخ در حالی که سیلوا به پایین شیرجه زد، بی نتیجه بود
[ترجمه گوگل]سومین داور اعلام کرد که بازپرداخت غیرقابل انکار بود، زیرا دیلوا غرق در زمین شد

پیشنهاد کاربران

بازپخش

تکرار کردن یه چیزی یا فیلمی

تکرار کردن
پیوسته بودن چیزی

دوباره کاری

تکرارِ. . . ( چیزی )


. . . If this is a replay of history
Star Trek TOS

پخش مجدد
اجرای مجدد
نمایش مجدد


کلمات دیگر: