1. cozy up to
(امریکا - عامیانه) خود را جا کردن،تحبیب کردن
2. a cozy chat
یک درد دل گرم و دوستانه
3. a cozy little room
اتاق جمع و جور و راحت
4. play it cozy
(امریکا - خودمانی) با احتیاط عمل کردن
5. she loved to go to her cozy little nest and write poetry
او عاشق این بود که به کاشانه ی دنج و کوچک خود برود و شعر بنویسد.
6. Come over to the fire and cozy up a bit.
[ترجمه ترگمان]بیا به طرف آتش و یه گاز گرم بگیر
[ترجمه گوگل]بیا به آتش برو و کمی کمی دلپذیر
7. We spent a cozy evening chatting by the fire.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر یک شب گرم و گرم با آتش در حال گپ زدن بودیم
[ترجمه گوگل]ما عصر دلپذیری را با آتش زدیم
8. We had a cozy chat by the fire.
[ترجمه 🙂😂] ما با هم یک گپ راحت در کنار آتیش داشتیم😐
[ترجمه ترگمان] با آتیش یه گپ دوستانه داشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک چت دلپذیر با آتش داشتیم
9. Likewise, a pair of cozy coevolutionary symbionts embracing each other can only seem to lead to stagnant solipsism.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، یک جفت of coevolutionary همزی زمانی که یکدیگر را در آغوش گرفته اند، تنها می توانند به solipsism راکد منجر شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به نظر می رسد یک جفت سمبوسه های همجنس گرایانه ای که به یکدیگر متصل می شوند، منجر به تحقیر رکود می شوند
10. If I make the cabin warm and cozy in the daytime, they also come out in droves.
[ترجمه ترگمان]اگر هوا را در روز گرم و گرم کنم، به صورت گله های بیرون می آیند
[ترجمه گوگل]اگر کابین را در روز گرم و دنجی کنم، آنها نیز در حیاط خلوت می شوند
11. It became a cozy, happy center of operations, but Alvin insisted on meeting people downstairs or somewhere else entirely.
[ترجمه ترگمان]به مرکز راحتی و راحتی عملیات تبدیل شد، اما آلوین اصرار داشت که مردم را در طبقه پایین یا جایی دیگر به طور کامل ملاقات کند
[ترجمه گوگل]این یک مرکز محکم و دلپذیر عمل بود، اما آلوین اصرار داشت که مردم را در طبقه پایین یا در جایی دیگر به طور کامل ببینند
12. Smiling residents stroll along a cozy, old-fashioned street; the police chief stops and chats with passing motorists.
[ترجمه ترگمان]ساکنین با لبخند زدن در طول یک خیابان راحت و قدیمی قدم می زنند؛ رئیس پلیس توقف می کند و با رانندگان عبوری وراجی می کند
[ترجمه گوگل]ساکنان لبخند زدن در کنار یک خیابان دنج و قدیمی؛ رئیس پلیس متوقف می شود و با رانندگان عبور می کند
13. I was a traveler returning to a cozy home, able to see that home with new eyes.
[ترجمه ترگمان]مسافری بودم که به خانه راحتی برگشتم و توانستم با چشمان جدیدم آن خانه را ببینم
[ترجمه گوگل]من یک مسافر برگشتم به یک خانه ی دلپذیر، قادر به دیدن آن خانه با چشم های جدید
14. The room glowed cozy and warm in the firelight.
[ترجمه ترگمان]در نور آتش اتاق گرم و گرم بود
[ترجمه گوگل]اتاق روشن و خاموش در فضای باز گرم و گرم بود
15. The extensive and cozy working relationships between the other government agencies and the various business sectors.
[ترجمه ترگمان]روابط کاری گسترده و گرم بین ادارات دولتی دیگر و بخش های مختلف تجاری
[ترجمه گوگل]روابط گسترده و دنج کار بین آژانس های دولتی و بخش های مختلف کسب و کار
16. The interior was cozy but unheated.
[ترجمه ترگمان]داخل خانه گرم اما گرم بود
[ترجمه گوگل]داخلی دنج بود اما نه گرم
17. We are not hammering together a cozy global village.
[ترجمه ترگمان]ما با هم یک دهکده جهانی راحت را هدف قرار نمی دهیم
[ترجمه گوگل]ما با هم روستای دنج جهانی روبرو نمی شویم