کلمه جو
صفحه اصلی

lukewarm


معنی : نیم گرم، بی اشتیاق، ولرم
معانی دیگر : (آبگونه) ولرم، کم اشتیاق، کم جوش و خروش، کم حرارت، ملول، غیر صمیمی

انگلیسی به فارسی

نیمگرم، ولرم، ملول، غیر صمیمی، بی اشتیاق


لکه دار، ولرم، بی اشتیاق، نیم گرم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lukewarmly (adv.)
(1) تعریف: only slightly warm; tepid.
مترادف: tepid
متضاد: boiling, cold, hot, icy
مشابه: warm

- lukewarm coffee
[ترجمه ترگمان] قهوهی ولرم
[ترجمه گوگل] قهوه خنک

(2) تعریف: manifesting little interest or enthusiasm.
مترادف: halfhearted, perfunctory
متضاد: enthusiastic, fervent
مشابه: apathetic, damp, impassive, indifferent, lackadaisical, moderate, noncommittal, phlegmatic, unenthusiastic, uninterested

- a lukewarm greeting
[ترجمه ترگمان] سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه گوگل] یک پیام خوشایند

• slightly warm, tepid; unenthusiastic, indifferent
something that is lukewarm is only slightly warm.
if someone is lukewarm towards something or someone, they do not show much enthusiasm for them or interest in them.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نیمگرم - ملول - ولرم

مترادف و متضاد

slightly heated


نیم گرم (صفت)
hypothermal, lukewarm, tepid

بی اشتیاق (صفت)
lukewarm, lackadaisical

ولرم (صفت)
lukewarm, tepid

Synonyms: blood-warm, milk-warm, tepid, warm, warmish


Antonyms: chilly, cool, cooled


indifferent, unenthusiastic


Synonyms: apathetic, chilly, cold, cool, halfhearted, hesitant, indecisive, irresolute, phlegmatic, tepid, uncertain, uncommitted, unconcerned, undecided, uninterested, unresolved, unresponsive, wishy-washy


Antonyms: enthusiastic, excited, happy, interested, warm


جملات نمونه

1. i hate lukewarm tea
از چای ولرم خیلی بدم می آید.

2. they were lukewarm toward my proposal
نسبت به پیشنهاد من شوق و ذوقی نشان ندادند.

3. defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water
گوشت یخ زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ زدایی کنید.

4. Heat the milk until it is just lukewarm.
[ترجمه ترگمان]شیر را حرارت دهید تا فقط ولرم باشد
[ترجمه گوگل]شیر را گرم کن تا آن که فقط گرم باشد

5. She sipped some lukewarm coffee from her mug.
[ترجمه ترگمان]او قهوه اش را از لیوانش نوشید
[ترجمه گوگل]او از قهوه ای از قهوه ی گرم و نرم خوابیده بود

6. Wash your face with lukewarm water.
[ترجمه ترگمان]صورتت را با آب ولرم بشویید
[ترجمه گوگل]چهره خود را با آب گرم و مرطوب بشویید

7. The new design only received a lukewarm endorsement from head office.
[ترجمه ترگمان]طرح جدید فقط یک تایید ولرم از دفتر سر دریافت کرد
[ترجمه گوگل]طراحی جدید فقط یک تأیید گرم و نرم از دفتر مرکزی دریافت کرد

8. My idea only received lukewarm support from my colleagues.
[ترجمه ترگمان]ایده من فقط حمایت lukewarm را از همکارانم دریافت کرد
[ترجمه گوگل]ایده من فقط حمایت همیشگی از همکاران من دریافت کرد

9. This coffee is lukewarm.
[ترجمه ترگمان]این قهوه ولرم است
[ترجمه گوگل]این قهوه گرم است

10. His plan got a lukewarm reception from the committee.
[ترجمه ترگمان]برنامه او با استقبال گرمی از کمیته مواجه شد
[ترجمه گوگل]طرح او دریافت کمکی از کمیته دریافت کرد

11. Her proposals got a lukewarm response.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها او یک پاسخ ولرم دریافت کردند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات او یک پاسخ لجوجانه بود

12. The coffee was weak and lukewarm.
[ترجمه ترگمان]قهوه ضعیف و ولرم بود
[ترجمه گوگل]قهوه ضعیف و ملایم بود

13. The study received a lukewarm response from the Home Secretary.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه پاسخ ولرم دبیرکل خانه را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]این مطالعه واکنشی خفیف از وزیر امور خارجه دریافت کرد

14. Our food was only lukewarm.
[ترجمه ترگمان]غذای ما فقط ولرم بود
[ترجمه گوگل]غذا ما فقط چاق بود

15. Polite but lukewarm reviews are the kiss of death for a commercial film.
[ترجمه ترگمان]اما بررسی های مودبانه اما ولرم بوسه مرگ برای یک فیلم تبلیغاتی است
[ترجمه گوگل]بررسی های مودبانه اما خیره کننده، بوسه مرگ برای یک فیلم تجاری است

I hate lukewarm tea.

از چای ولرم خیلی بدم می‌آید.


They were lukewarm toward my proposal.

نسبت به پیشنهاد من شوق و ذوقی نشان ندادند.


پیشنهاد کاربران

ولرم - تایید نه چندان جدی موضوعی - شل برخورد کردن با یک موضوع جدی که باعث بلاتکلیفی خواهد بود

نه سرد و نه گرم - ولرم

ولرم

1. ولرم
2. بی میل، بی تفاوت

کم شور


کلمات دیگر: