آماده كردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
preparing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of making ready, act of putting into the proper condition; act of getting oneself ready
دیکشنری تخصصی
[نساجی] چرب کردن الیاف
جملات نمونه
1. we are just preparing to leave
الان داریم آماده می شویم که برویم.
2. don't get slack about preparing yourself for the examinations!
درباره ی آماده سازی خودت جهت امتحانات مسامحه نکن !
3. When preparing meals, you need to think about variety and taste as well as nutritional value.
[ترجمه ترگمان]هنگام آماده کردن غذا، باید به تنوع و مزه و همچنین ارزش غذایی فکر کنید
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه وعده های غذایی، شما باید در مورد انواع و طعم و همچنین ارزش تغذیه ای فکر کنید
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه وعده های غذایی، شما باید در مورد انواع و طعم و همچنین ارزش تغذیه ای فکر کنید
4. We have been preparing our fighters to adjust themselves to civil society.
[ترجمه ترگمان]ما fighters را آماده کرده ایم تا خود را با جامعه مدنی تطبیق دهند
[ترجمه گوگل]ما مبارزان خود را برای تنظیم خود به جامعه مدنی آماده کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما مبارزان خود را برای تنظیم خود به جامعه مدنی آماده کرده ایم
5. We are preparing to hold a meeting to discuss problems respecting the quality of education.
[ترجمه ترگمان]ما در حال آماده سازی جلسه ای برای بحث درباره مشکلات مربوط به کیفیت آموزش هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال آماده سازی برای برگزاری یک جلسه برای بحث در مورد مشکلات با توجه به کیفیت آموزش و پرورش
[ترجمه گوگل]ما در حال آماده سازی برای برگزاری یک جلسه برای بحث در مورد مشکلات با توجه به کیفیت آموزش و پرورش
6. The work involves preparing case files and attending court.
[ترجمه ترگمان]کار شامل آماده سازی فایل های پرونده و شرکت در دادگاه است
[ترجمه گوگل]این کار شامل تهیه پرونده های پرونده و حضور در دادگاه می شود
[ترجمه گوگل]این کار شامل تهیه پرونده های پرونده و حضور در دادگاه می شود
7. By failing to prepare, you are preparing to fail.
[ترجمه ترگمان]با عدم آمادگی برای آماده شدن، شما آماده نیستید که شکست بخورید
[ترجمه گوگل]با ناتوانی در آماده سازی، شما در حال آماده شدن برای شکست هستید
[ترجمه گوگل]با ناتوانی در آماده سازی، شما در حال آماده شدن برای شکست هستید
8. Two technicians were preparing a videotape recording of last week's programme.
[ترجمه ترگمان]دو نفر متخصص در حال تهیه یک نوار ویدئویی از برنامه هفته گذشته بودند
[ترجمه گوگل]دو تکنسین در حال تهیه فیلم ضبط فیلم از برنامه هفته گذشته بودند
[ترجمه گوگل]دو تکنسین در حال تهیه فیلم ضبط فیلم از برنامه هفته گذشته بودند
9. The leaders are preparing for a head-on clash at the summit.
[ترجمه ترگمان]رهبران در حال آماده شدن برای یک نبرد با سر و صدا در این نشست هستند
[ترجمه گوگل]رهبران در حال آماده شدن برای برخورد با سران در اجلاس سران هستند
[ترجمه گوگل]رهبران در حال آماده شدن برای برخورد با سران در اجلاس سران هستند
10. The student is preparing for the examination.
[ترجمه ترگمان]دانش آموز در حال آماده شدن برای امتحان است
[ترجمه گوگل]دانش آموز آماده امتحان است
[ترجمه گوگل]دانش آموز آماده امتحان است
11. The discussions were preliminary to preparing a policy paper.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات اولیه برای تهیه یک مقاله سیاست بود
[ترجمه گوگل]این بحث ها ابتدا برای تهیه یک مقاله سیاستی بود
[ترجمه گوگل]این بحث ها ابتدا برای تهیه یک مقاله سیاستی بود
12. The orchestra is preparing for a concert.
[ترجمه ترگمان]ارکستر در حال آماده شدن برای یک کنسرت است
[ترجمه گوگل]ارکستر برای یک کنسرت آماده می شود
[ترجمه گوگل]ارکستر برای یک کنسرت آماده می شود
13. You are very helpful in preparing my manuscript.
[ترجمه ترگمان]شما خیلی کمک می کنید که manuscript را آماده کنید
[ترجمه گوگل]شما در تهیه مقاله من بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]شما در تهیه مقاله من بسیار مفید است
14. He was preparing fodder, chopping finely and mixing thoroughly.
[ترجمه ترگمان]او خود را آماده کرده بود که علوفه را خرد کند و خود را کام لا مخلوط کند
[ترجمه گوگل]او غذا را تهیه کرد، ریز ریزش کرد و کاملا مخلوط شد
[ترجمه گوگل]او غذا را تهیه کرد، ریز ریزش کرد و کاملا مخلوط شد
15. You must be scrupulous about hygiene when you're preparing a baby's feed.
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول آماده کردن غذای بچه هستی باید به بهداشت وسواس داشته باشی
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه غذای کودک، باید در مورد بهداشتی مراقب باشید
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه غذای کودک، باید در مورد بهداشتی مراقب باشید
پیشنهاد کاربران
آماده کردن
آماده سازی
تهیه کردن ( اماده کردن )
تدارک دیدن
Act of making ready
آماده کردن
آماده کردن
محیا کردن
آماده کردت
تنظیم
آماده شدن =ready
کلمات دیگر: