کلمه جو
صفحه اصلی

contaminated


الودن، ملو کردن، سرایت دادن

انگلیسی به انگلیسی

• polluted, poisoned; infected, pestiferous; corrupted by contact or association

دیکشنری تخصصی

[نفت] توپک ناخالص

جملات نمونه

1. contaminated water
آب آلوده

2. Have any fish been contaminated in the Arctic Ocean?
[ترجمه nrgs] آیا ماهی ای در اقیانوس اطلس آلوده شده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ماهی در قطب شمال آلوده شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا ماهی در اقیانوس اطلس قطبی آلوده است؟

3. Much of the coast has been contaminated by nuclear waste.
[ترجمه Habib Behbahaani] بخش وسیعی از ساحل مذکور بواسطه ی ضایعات هسته ای آلوده شده است.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این ساحل به وسیله ضایعات هسته ای آلوده شده است
[ترجمه گوگل]بخش عمده این سواحل با اتلافات هسته ای آلوده است

4. Drinking water supplies are believed to have been contaminated.
[ترجمه حبیب بهبهانی] آنچه که به گوش می رسد حاکی برآلایش منابع آب آشامیدنی ست.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که آب آشامیدنی آلوده شده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که منابع آب آشامیدنی آلوده هستند

5. The river was contaminated with waste.
[ترجمه حبیب بهبهانی] آب رودخانه به فاضلاب آلوده شده بود .
[ترجمه ترگمان]رودخانه آلوده به زباله بود
[ترجمه گوگل]رودخانه با زباله آلوده شد

6. From here, contaminated air radiates out to the open countryside.
[ترجمه حبیب بهبهانی] درست از همین قسمت، هوای ناپاک به حومه شهر سرایت می کند .
[ترجمه ترگمان]از اینجا، هوای آلوده به حومه باز می تابد
[ترجمه گوگل]از این جا، هوا آلوده به حومه باز است

7. The meat was believed to be contaminated with salmonella.
[ترجمه حبیب بهبهانی] اعتقاد برآن بود که گوشت مورد بحث، آلوده به باکتری سالمونلا است.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این گوشت ها با سالمونلا آلوده شده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که گوشت با سالمونلا آلوده است

8. Several outbreaks of infection have been traced to contaminated food.
[ترجمه حبیب بهبهانی] در ارتباط با علت موارد متعددی از شیوع ابتلا به بیماری ، ردپای غذاهای آلوده به چشم می خورد.
[ترجمه ترگمان]چندین بار ابتلا به این بیماری به مواد غذایی آلوده پیدا شده است
[ترجمه گوگل]چندین شیوع عفونت به مواد غذایی آلوده رسیده است

9. Nuclear weapons plants across the country are heavily contaminated with toxic wastes.
[ترجمه حبیب بهبهانی] تاسیسات ساخت سلاح هسته ای در سرتاسر کشور ، بواسطه ی فاضلاب های سمی ، بشدت آلوده شده اند .
[ترجمه ترگمان]نیروگاه های هسته ای در سراسر کشور به شدت آلوده به ضایعات سمی هستند
[ترجمه گوگل]گیاهان سلاح هسته ای در سراسر کشور به شدت با مواد زائد سمی آلوده می شوند

10. Large areas of land have been contaminated by the leakage from the nuclear reactor.
[ترجمه ترگمان]مناطق بزرگی از زمین آلوده به نشت رآکتور هسته ای شده است
[ترجمه گوگل]نواحی بزرگ زمین با نشتی از راکتور هسته ای آلوده شده اند

11. There are fears that groundwater might become contaminated.
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند که آب زیرزمینی ممکن است آلوده شود
[ترجمه گوگل]ترس وجود دارد که آبهای زیرزمینی ممکن است آلوده شوند

12. The infection was probably caused by swimming in contaminated water/water contaminated with sewage.
[ترجمه ترگمان]این عفونت احتمالا با شنا در آب آلوده \/ آب آلوده به فاضلاب ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]عفونت احتمالا ناشی از شنا در آب آلوده / آلودگی با فاضلاب است

13. The poisons seeping from Hanford's contaminated land quickly dilute in the water.
[ترجمه ترگمان]The که از زمین آلوده Hanford تراوش می شوند به سرعت در آب رقیق می شوند
[ترجمه گوگل]سموم از زمین های آلوده شده هانفورد به سرعت در آب رقیق می شوند

14. The food which had been contaminated was destroyed.
[ترجمه ترگمان]غذایی که آلوده شده بود نابود شد
[ترجمه گوگل]مواد غذایی که آلوده بودند نابود شد

15. Cholera is transmitted through contaminated water.
[ترجمه ترگمان]وبا از طریق آب آلوده منتقل می شود
[ترجمه گوگل]وبا از طریق آب آلوده منتقل می شود

پیشنهاد کاربران

سرایت دادن

آلاینده

آلوده

آلوده، کثیف، سمی، عفونی، نجس، ناپاک، ناخالص

منطقه درگیر contaminated area

contaminated area منطقه خطر

آلوده شده، آلوده
Contaminated water:آب الوده

آلوده کردن

ناخالص

E. g. You only get the disease through direct contact with contaminated blood

contaminated ( adj ) = آلوده، کثیف، فاسد کننده، شیمیایی، سمی، مسموم، ناپاک، ناخالص، پالایش نشده

معانی دیگر ���� ژولیده پولیده، شلخته ( در مورد اشخص ) ، چرکین

examples:
1 - This contaminated water supply must be closed to the public.
این منبع آب آلوده باید برای عموم بسته شود.
2 - The infection was probably caused by swimming in contaminated water/water contaminated with sewage.
احتمالاً عفونت ناشی از شنا در آب آلوده/آب آلوده به فاضلاب بوده است.
3 - The virus can be transmitted by food containing contaminated meat.
ویروس می تواند از طریق غذای حاوی گوشت مسموم منتقل شود.
4 - Heavily contaminated soil can be returned to healthy soil that can support plant life.
خاک بسیار ناخالص را می توان به خاک سالم برگرداند که می تواند از حیات گیاه پشتیبانی کند.

صفت است به معنی ( آلوده ) که بیشتر برای آب بکار برده می شود. معادل polluted که برای هوا استفاده می شود.


کلمات دیگر: