(با the) درد شدید شکم و مفاصل و دست و پا در اثر کاهش ناگهانی فشار اتمسفری (در غواصی یا فرود از فضا و غیره)
bends
(با the) درد شدید شکم و مفاصل و دست و پا در اثر کاهش ناگهانی فشار اتمسفری (در غواصی یا فرود از فضا و غیره)
انگلیسی به فارسی
(با the) درد شدید شکم و مفاصل و دست و پا در اثر کاهش ناگهانی فشار اتمسفری (در غواصی یا فرود از فضا و غیره)
خم می شود، خم، خمیدگی، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی، گیره، خم شدن، خم کردن، خمیدن، منحرف کردن، کج کردن، تعظیم کردن، دولا کردن، کوشش کردن، بذل مساعی کردن، برگشتن
دیکشنری تخصصی
[نفت] بیماری افت فشار
جملات نمونه
1. a leg bends at the knee
پا از زانو خم می شود.
2. einstein hypothesized that gravity bends light
انیشتن چنین گمانه کرد که نیروی جاذبه نور را خم می کند.
3. this machine parallels and bends the wires
این ماشین سیم ها را هم راستا و خمیده می کند.
4. The stream bends to the west.
[ترجمه ترگمان]رودخانه به طرف غرب خم می شود
[ترجمه گوگل]جریان خم می شود به غرب
[ترجمه گوگل]جریان خم می شود به غرب
5. Some of the hairpin bends had Ruth clinging to her seat.
[ترجمه ترگمان]روت در حالی که روت را روی صندلی اش چسبانده بود اندکی خم شد
[ترجمه گوگل]بعضی از خم های موی سرش روت به صندلی اش چسبیده بود
[ترجمه گوگل]بعضی از خم های موی سرش روت به صندلی اش چسبیده بود
6. The road bends here then straightens out.
[ترجمه ترگمان]جاده به اینجا خم می شود، بعد صاف می ایستد
[ترجمه گوگل]جاده خم می شود و سپس راست می شود
[ترجمه گوگل]جاده خم می شود و سپس راست می شود
7. Watch out for sharp bends and adjust your speed accordingly.
[ترجمه ترگمان]مراقب پیچ های تند و سریع باشید و سرعت خود را براساس آن تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید برای خم شدن شدید و تنظیم سرعت خود را به ترتیب
[ترجمه گوگل]مراقب باشید برای خم شدن شدید و تنظیم سرعت خود را به ترتیب
8. He always bends towards his wife's taste.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به سلیقه همسرش خم می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه به طعم همسرش خم می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه به طعم همسرش خم می شود
9. He takes bends much too fast.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود خم می شود
[ترجمه گوگل]او خیلی خسته است
[ترجمه گوگل]او خیلی خسته است
10. We started the session with a few knee bends to warm up.
[ترجمه ترگمان]ما جلسه را با چند زانو شروع کردیم تا گرم شوند
[ترجمه گوگل]ما جلسه را با چند خم زانو برای گرم کردن شروع کردیم
[ترجمه گوگل]ما جلسه را با چند خم زانو برای گرم کردن شروع کردیم
11. Before it reaches the church, the road bends to the left.
[ترجمه ترگمان]قبل از انکه به کلیسا برسد، جاده به سمت چپ خم می شود
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن به کلیسا، جاده به سمت چپ خم می شود
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن به کلیسا، جاده به سمت چپ خم می شود
12. She always bends towards her husband's taste.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به سلیقه شوهرش خم می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه به طعم شوهرش خم می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه به طعم شوهرش خم می شود
13. The road bends to the left after the first set of traffic lights.
[ترجمه ترگمان]جاده به سمت چپ پس از اولین مجموعه از چراغ های راهنمایی خم می شود
[ترجمه گوگل]پس از اولین مجموعه چراغ های راهنمایی، جاده به سمت چپ خم می شود
[ترجمه گوگل]پس از اولین مجموعه چراغ های راهنمایی، جاده به سمت چپ خم می شود
14. The path soon bends to the right then straightens out.
[ترجمه ترگمان]مسیر به زودی به سمت راست خم می شود و بعد صاف می ایستد
[ترجمه گوگل]مسیر به زودی به سمت راست خم می شود و سپس راست می شود
[ترجمه گوگل]مسیر به زودی به سمت راست خم می شود و سپس راست می شود
کلمات دیگر: