کلمه جو
صفحه اصلی

dolphin


معنی : گراز دریایی، ماهی یونس، خنازیر بهری
معانی دیگر : (جانورشناسی) دلفین (انواع وال های دندان دار از دو تیره ی delphinidae و platanistidae که پوزه ی دراز و هوش بسیار دارند)، ماهی یونس (انواع ماهیان تیره ی coryphaenidae از راسته ی percoidea)

انگلیسی به فارسی

ماهی یونس، گراز دریایی


دلفین، گراز دریایی، ماهی یونس، خنازیر بهری


انگلیسی به انگلیسی

• type of marine mammal
a dolphin is a mammal with a long snout which lives in the sea, usually in groups. dolphins often swim with a curved motion on the surface of the ocean.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ستون مهاربند - تیرمهار
[زمین شناسی] ستون مهاربند، تیر مهار
[نفت] ستون مهار بند
[آب و خاک] مهاربند

مترادف و متضاد

گراز دریایی (اسم)
dolphin, porpoise, hogfish

ماهی یونس (اسم)
dolphin

خنازیر بهری (اسم)
dolphin

جملات نمونه

1. The advert featured a dolphin swimming around a goldfish bowl.
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ نشان داد که دلفین در یک کاسه ماهی در حال شنا کردن است
[ترجمه گوگل]در این آگهی یک شنا دلفین در اطراف کاسه ماهی قرمز یافت شد

2. A dolphin leapt out of the water.
[ترجمه الیا] دلفین از آب خارج شد
[ترجمه ترگمان]دلفین از آب بیرون پرید
[ترجمه گوگل]دلفین از آب بیرون می آید

3. The dolphin had become entangled in/with the fishing nets.
[ترجمه ترگمان]دلفین ها در \/ یا با تورهای ماهیگیری گرفتار شده بودند
[ترجمه گوگل]دلفین با شبکه های ماهیگیری درگیر شده است

4. This species of dolphin is widely distributed throughout the world.
[ترجمه ترگمان]این گونه دلفین در سراسر جهان به طور گسترده توزیع می شود
[ترجمه گوگل]این گونه از دلفین به طور گسترده در سراسر جهان توزیع شده است

5. Dolphin sounds are unintelligible to humans.
[ترجمه ترگمان]صدای دلفین برای انسان ها نامفهوم است
[ترجمه گوگل]برای تلفن های موبایل دلفین برای انسان ها نامفهوم است

6. The dolphin is an intelligent animal.
[ترجمه حمید] دلفین ها حیواناتی هوشمند هستند
[ترجمه هر] دلفین یک حیوان هوشمند به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]دلفین یک حیوان هوشمند است
[ترجمه گوگل]دلفین یک حیوان هوشمند است

7. A dying dolphin was found washed up on the shore.
[ترجمه ترگمان]یک دلفین در حال مرگ در ساحل یافت شد
[ترجمه گوگل]یک دلفین در حال مرگ روی ساحل کشف شد

8. The dolphin flipped over onto its back.
[ترجمه ترگمان]دلفین دوباره روی پشتش ریخت
[ترجمه گوگل]دلفین بر روی پشتش افتاد

9. This particular dolphin is noted for its distinctive black and white markings.
[ترجمه ترگمان]این دلفین ویژه برای نشانه های سیاه و سفید متمایز آن معروف است
[ترجمه گوگل]این دلفین مخصوص مارک های سیاه و سفید متمایز آن است

10. The dolphin has evolved a highly developed jaw.
[ترجمه ترگمان]دلفین فک بالایی دارد
[ترجمه گوگل]دلفین یک فک بسیار توسعه یافته است

11. The whale, like the dolphin, has become a symbol of the marvels of creation.
[ترجمه ترگمان]وال مانند دلفین مظهر شگفتی های آفرینش است
[ترجمه گوگل]نهنگ، مانند دلفین، به نمادی از شگفتی های خلقت تبدیل شده است

12. The dolphin population has been decimated by tuna fishing.
[ترجمه ترگمان]جمعیت دلفین از ماهی های تون تن تلف شده است
[ترجمه گوگل]جمعیت دلفین توسط ماهیگیری دریایی از بین رفته است

13. Williams took Carney's place on the Miami Dolphin roster.
[ترجمه ترگمان]ویلیامز در فهرست دلفین میامی جای کارنی را گرفت
[ترجمه گوگل]ویلیامز محل کارنی را در فهرست میلفی دلفین گذراند

14. New York cut the Dolphin lead to 24-17 with a 43-yard touchdown run by Adrian Murrell with 7: 37 left.
[ترجمه ترگمان]نیویورک این دلفین را به ۲۴ - ۱۷ برد با فرود با ۴۳ یارد که توسط آدریان murrell با ۷: ۳۷ به سمت چپ هدایت می شود
[ترجمه گوگل]نیویورک سرب دلفین را به 24-17 رساند با یک تراس 43 اینچ که ادیان مورل با 7: 37 در سمت چپ قرار دارد

پیشنهاد کاربران

🐬🐬 دلفین

dolphin ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دلفین 1
تعریف: 1. سازه ای برای مهار شناورها، از چوب یا دیگر اشیای شناور که با نوعی لنگر ثابت نگه داشته شده است و شناورها را به آن می بندند 2. نوعی دَفرا که معمولاً از دفرای عادی بزرگ تر است 3. تیرک مهاری که در ورودی حوضچه نصب می شود و شناور را به آن می بندند


کلمات دیگر: