شخص یا چیزی که تمیز می کند، متصدی خشک شویی، نظافت چی، متصدی پاک کردن جایی (مثلا کلفت یا نوکر)، (ماده یا آبگونه ی) زدایشگر، پاک کن
cleaner
شخص یا چیزی که تمیز می کند، متصدی خشک شویی، نظافت چی، متصدی پاک کردن جایی (مثلا کلفت یا نوکر)، (ماده یا آبگونه ی) زدایشگر، پاک کن
انگلیسی به فارسی
پاککن
پاک کننده، تمیز، پاک، پاکیزه، روشن، طاهر، صاف، عفیف، زلال، نظیف، باطراوت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: someone or something that cleans.
• (2) تعریف: (pl.) an establishment for dry-cleaning clothing.
• washer, one who removes dirt; one who cleans; thing that cleans, cleansing agent; laundromat
a cleaner is someone who is employed to clean the rooms in a building, or to clean a particular type of thing.
a cleaner is also a substance or device for cleaning things.
the cleaner's is a shop where clothes and curtains are dry-cleaned.
a cleaner is someone who is employed to clean the rooms in a building, or to clean a particular type of thing.
a cleaner is also a substance or device for cleaning things.
the cleaner's is a shop where clothes and curtains are dry-cleaned.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] تمیز کننده
[نفت] قاشقک تمیزکاری
[نفت] قاشقک تمیزکاری
مترادف و متضاد
detergent
Synonyms: disinfectant, cleaning agent, cleanser, soap
جملات نمونه
1. this vacuum cleaner has a special attachment for curtains
این جاروبرقی وسیله ی مخصوصی برای (تمیز کردن) پرده ها دارد.
2. I can't get the cleaner under these chairs, so will you help me move them?
[ترجمه حسین بای] من نمی توانم پاک کنی که زیر این صندلی ها است را بردارم ، خب شما به من کمک کنید تا بتوانم آن ها را حرکت بدهم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم آن را زیر این صندلی ها ببینم، پس تو کم کم می کنی آن ها را حرکت بدهم؟[ترجمه گوگل]من نمی توانم پاک کن زیر این صندلی ها، پس شما به من کمک می کنید که آنها را حرکت دهید؟
3. I used to work as a cleaner in a hospital.
[ترجمه سارینا ترجمه من] در زمان های قدیم من در بیمارستان یک نظافتچی بودم
[ترجمه ترگمان]من قبلا به عنوان یه پاک کننده تو بیمارستان کار می کردم[ترجمه گوگل]من به عنوان یک پاک کننده در یک بیمارستان کار می کردم
4. The vacuum cleaner has various attachments.
[ترجمه ترگمان]تمیز کننده خلا وابستگی های متعددی دارد
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای اتصالات مختلف است
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای اتصالات مختلف است
5. This new kitchen cleaner is formulated to cut through grease and dirt.
[ترجمه ترگمان]این cleaner آشپزخانه جدید برای بریدن روغن و خاک فرموله شده است
[ترجمه گوگل]این پاک کننده آشپزخانه جدید برای برداشتن از طریق گریس و خاک طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این پاک کننده آشپزخانه جدید برای برداشتن از طریق گریس و خاک طراحی شده است
6. He could also learn to use the vacuum cleaner, the washing machine and other household appliances.
[ترجمه ترگمان]همچنین او می تواند یاد بگیرد که از جاروبرقی، ماشین لباس شویی و دیگر وسایل خانگی استفاده کند
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند از جاروبرقی، ماشین لباسشویی و سایر وسایل خانگی استفاده کند
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند از جاروبرقی، ماشین لباسشویی و سایر وسایل خانگی استفاده کند
7. The window cleaner has left dirty streaks on the windows.
[ترجمه ترگمان]شیشه پاک کن on روی پنجره ها چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]تمیز کننده پنجره در ویندوز ها خطوط کثیف را ترک کرده است
[ترجمه گوگل]تمیز کننده پنجره در ویندوز ها خطوط کثیف را ترک کرده است
8. Take your clothes to the cleaner.
[ترجمه ترگمان]لباسات رو ببر به خشکشویی
[ترجمه گوگل]لباس های خود را به پاک کننده بردارید
[ترجمه گوگل]لباس های خود را به پاک کننده بردارید
9. The vacuum cleaner has four different attachments.
[ترجمه ترگمان]جارو برقی دارای چهار پیوند مختلف است
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای چهار فایل پیوست مختلف است
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای چهار فایل پیوست مختلف است
10. Don't bang your vacuum cleaner about.
[ترجمه ترگمان]vacuum جارو جنجال نکن
[ترجمه گوگل]جارو برقی خود را بلند نکنید
[ترجمه گوگل]جارو برقی خود را بلند نکنید
11. My old vacuum cleaner has gone west at last and I'll have to buy a new one.
[ترجمه ترگمان]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفت و من مجبور می شم که یه جدیدش رو بخرم
[ترجمه گوگل]جارو برقی قدیمی من در گذشته به سمت غرب رفته است و من مجبور به خرید یک جدید هستم
[ترجمه گوگل]جارو برقی قدیمی من در گذشته به سمت غرب رفته است و من مجبور به خرید یک جدید هستم
12. The conversation ended when the vacuum cleaner started up.
[ترجمه ترگمان]گفتگو وقتی پایان یافت که جاروبرقی شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]مکالمه زمانی شروع شد که جاروبرقی شروع شد
[ترجمه گوگل]مکالمه زمانی شروع شد که جاروبرقی شروع شد
13. We all want a cleaner environment but who is going to pay for it?
[ترجمه ترگمان]همه ما یک محیط پاک تر می خواهیم اما چه کسی باید تاوان آن را بپردازد؟
[ترجمه گوگل]همه ما می خواهیم یک محیط تمیزتر داشته باشیم، اما چه کسی برای آن هزینه می کند؟
[ترجمه گوگل]همه ما می خواهیم یک محیط تمیزتر داشته باشیم، اما چه کسی برای آن هزینه می کند؟
14. She worked as a cleaner at the hospital.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه پاک کننده تو بیمارستان کار می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پاک کننده در بیمارستان کار می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پاک کننده در بیمارستان کار می کرد
15. Chris has an evening job as an office cleaner.
[ترجمه ترگمان]کریس یه کار شبانه به عنوان پاک کننده اداره انجام میده
[ترجمه گوگل]کریس یک کار شبانه به عنوان یک تمیزکننده اداری دارد
[ترجمه گوگل]کریس یک کار شبانه به عنوان یک تمیزکننده اداری دارد
اصطلاحات
take to the cleaners
(امریکا ـ عامیانه) مفلس کردن (مثلاً در قمار)، لخت کردن
پیشنهاد کاربران
تمیزکار
نظافت چی
خشکشویی
کلمات دیگر: