1. commercial advertisements have completely saturated the city
شهر از آگهی های تبلیغاتی کاملا اشباع شده است.
2. commercial advertising is a device for stimulating sales
تبلیغ بازرگانی وسیله ای است برای افزایش فروش.
3. commercial agriculture
کشاورزی در سطح گسترده
4. commercial papers
اوراق بهادار بازرگانی
5. commercial sulfuric acid
اسید سولفوریک صنعتی
6. a commercial and industrial bank
بانک بازرگانی و صنعت
7. a commercial package
بسته ی تجارتی
8. entrenched commercial interests
علایق بازرگانی دارای ریشه های عمیق
9. self-liquidating commercial papers
اوراق بهادار خود واریز
10. the commercial section of the french embassy
بخش بازرگانی سفارت فرانسه
11. their commercial demands became so imperious that the government had to act
خواسته های تجارتی آنان آنقدر تحکیم آمیز شد که دولت را مجبور به اقدام کرد.
12. political and commercial relations
روابط سیاسی و بازرگانی
13. residential and commercial property
املاک مسکونی و تجاری
14. the city's commercial area
محله ی بازرگانی شهر
15. the city's commercial zone
محله ی بازرگانی شهر
16. a hiatus in commercial activities
رکود فعالیت های بازرگانی
17. london is a commercial center
لندن مرکز بازرگانی است.
18. miami became the commercial vortex of north and south america
میامی مرکز بازرگانی امریکای شمالی و جنوبی شد.
19. the book was a commercial success
کتاب از نظر مالی پر سود بود.
20. wealth aggregated by their commercial skill
ثروتی که به خاطر مهارت آنها در بازرگانی انباشته شده است
21. educational films as opposed to commercial films
فیلم آموزشی در مقایسه با فیلم تبلیغاتی
22. she works for a large commercial corporation
او برای یک موسسه ی بزرگ بازرگانی کار می کند.
23. the bazaar had honed his commercial skills
بازار،استعداد بازرگانی او را پرورش داده بود.
24. one of the pioneer proponents of commercial aviation
یکی از هواداران پیشتاز هواپیمایی کشوری
25. the city luxuriated into a huge commercial center
شهر به صورت یک مرکز بزرگ بازرگانی شکوفا شد.
26. the mastermind of the world's first commercial jet airliner
پیشگام اولین سرویس بازرگانی هواپیماهای جت در جهان
27. the beauty of the coastal road is marred by commercial signs
تابلوهای تبلیغاتی،زیبایی جاده ی کرانه را مخدوش می کند.
28. They levied religious taxes on Christian commercial transactions.
[ترجمه ترگمان]آن ها مالیات های مذهبی را بر معاملات تجاری مسیحی وضع کردند
[ترجمه گوگل]آنها مالیات مذهبی را برای معاملات تجاری مسیحی تحمیل کردند
29. It calls for the exclusion of all commercial lending institutions from the college loan program.
[ترجمه ترگمان]این برنامه خواستار حذف همه موسسات وام دهنده تجاری از برنامه وام دانشگاه شد
[ترجمه گوگل]آن را برای حذف همه موسسات وام های تجاری از برنامه وام کالج درخواست می کند
30. Existing commercial broadcasters claim the new stations are illegal.
[ترجمه ترگمان]شبکه های خبری موجود مدعی هستند که ایستگاه های جدید غیرقانونی هستند
[ترجمه گوگل]پخش کننده های تلویزیونی موجود ادعا می کنند که ایستگاه های جدید غیرقانونی هستند