کلمه جو
صفحه اصلی

engorgement


پرخوری، تندخوری، تراکم خون

انگلیسی به فارسی

جذب


انگلیسی به انگلیسی

• act of swallowing greedily, devouring, gulping down; eating to excess, act of stuffing with food

جملات نمونه

1. The infection status and degree of engorgement of the tick, and therefore the risk of infection, are generally not known.
[ترجمه ترگمان]وضعیت عفونت و میزان شیوع آن، و در نتیجه خطر عفونت، به طور کلی مشخص نیست
[ترجمه گوگل]وضعیت عفونت و درجه انقباض تیک، و در نتیجه خطر ابتلا به عفونت، به طور کلی مشخص نیست

2. Conclusion:Positive family history, engorgement, smoking, irregular eating, depression and anxiety can induce gastric and duodenal ulcer and thus increase its incidence.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تاریخچه خانوادگی مثبت، engorgement، سیگار کشیدن، خوردن نامنظم، افسردگی و اضطراب می تواند زخم معده و duodenal ایجاد کند و به این ترتیب میزان شیوع آن را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سابقه خانوادگی مثبت، درگیری، سیگار، خوردن نامنظم، افسردگی و اضطراب می تواند باعث بروز زخم معده و دوازدهه شود و در نتیجه بروز آن افزایش یابد

3. Results The symptom prevalence of throat dryness, sore, engorgement and nasal mucosa engorgement and dryness were higher in the exposed group.
[ترجمه ترگمان]نتایج شیوع علائم عفونت گلو، درد، engorgement و مخاط بینی مخاط و خشکی بینی در گروه آشکار بالاتر بودند
[ترجمه گوگل]یافته ها شیوع علایم خشکی گلو، درد، غشاء و غشای مخاط بینی و خشکی در گروه در معرض بیشتر بود

4. European verbena can relieve venous engorgement, ease dropsy on leg, strengthen liver, reduce menorrhalgia and help neurasthenia.
[ترجمه ترگمان]verbena اروپایی می توانند engorgement وریدی را کاهش دهند، استسقا را روی پا، تقویت کبد، کاهش menorrhalgia و کمک به ضعف اعصاب کنند
[ترجمه گوگل]Verbena اروپایی می تواند از جذب ورید ریوی، تسکین افتادگی در پا، تقویت کبد، کاهش menorrhagia و کمک به neurasthenia

5. Description: An engorgement charm. Useful in causing an object to grow in size.
[ترجمه ترگمان]شرح: افسون engorgement مفید است که باعث رشد شی می شود
[ترجمه گوگل]شرح: جذابیت جذب در ایجاد یک شی در اندازه بزرگ مفید است

6. These factors either impede blood circulation around the anal area or weaken the surrounding tissues, resulting in blood vessel engorgement and swelling and protrusion of vascular tissue.
[ترجمه ترگمان]این عوامل یا مانع گردش خون در ناحیه مقعدی یا تضعیف بافت اطراف می شوند که منجر به تورم و تورم بافت آوندی می شوند
[ترجمه گوگل]این عوامل یا مانع گردش خون در اطراف ناحیه مقعد یا تضعیف بافت های اطراف می شوند، و باعث انقباض رگ های خونی و تورم و انقباض بافت عروقی می شود

7. The problem: tight rings trap too much blood, making them difficult to remove from the penis after ejaculation due to continued engorgement.
[ترجمه ترگمان]مشکل: حلقه های تنگ خون بیش از حد خون را به دام می اندازند و پس از این که به دلیل ادامه engorgement ادامه پیدا می کنند، جدا کردن آلت تناسلی آن ها مشکل است
[ترجمه گوگل]مشکل: حلقه های تنگ، خونریزی زیادی را به دام می اندازند و باعث می شود که آنها بعد از انزال به دلیل ادامه انقباض، از آلت تناسلی از بین بروند

8. Many mothers experience complications when breastfeeding such as sore nipples, engorgement, etc.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مادران در هنگام شیردادن از پستان مانند نوک پستان، engorgement و غیره دچار مشکل می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادران هنگام تغذیه با شیر مادر، عوارض مانند نوک پستان درد، زگیل و غیره را تجربه می کنند

9. Even after you orgasm, you still have that pre-orgasm feeling of genital engorgement.
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از ارضا شدنت، هنوز حس ارگاسم نسبت به genital رو داری
[ترجمه گوگل]حتی پس از ارگاسم، شما هنوز هم این احساس قبل از ارگاسم درگیر شدن در دستگاه تناسلی دارید

10. The genetic polymorphisms of the DNA repair gene XRCC1 might contribute to the susceptibility to gastric cancer and interact with smoking, drinking, pickle, engorgement.
[ترجمه ترگمان]polymorphisms ژنتیکی ژن ترمیم DNA ممکن است در حساسیت به سرطان معده و تعامل با سیگار کشیدن، نوشیدن، ترشی سازی، engorgement نقش داشته باشد
[ترجمه گوگل]پلی مورفیسم ژنتیکی DNA ژن XRCC1 ممکن است به حساسیت به سرطان معده کمک کند و با سیگار کشیدن، نوشیدن، ترشی، انجماد، ارتباط برقرار کند

11. Left ventricular failure results in distention of the left atrium,[Sentence dictionary] engorgement of the pulmonary veins.
[ترجمه ترگمان]شکست بطن چپ منجر به distention دهلیز چپ می شود، (فرهنگ لغت میانی)از رگ های ریوی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شکستگی بطن چپ منجر به انقباض دهلیز چپ، [dictionary sentence] درگیر شدن رگ های ریه می شود

12. But a good deal of research shows that women are often unaware of genital blood engorgement.
[ترجمه ترگمان]اما یک معامله خوب نشان می دهد که زنان اغلب از خون genital تناسلی آگاه نیستند
[ترجمه گوگل]اما یک معامله خوب تحقیق نشان می دهد که زنان اغلب از خونریزی ناشی از ورم پستان بی اطلاع هستند

13. Friends and relatives feast each other in turn, making engorgement a by - product of the festivals.
[ترجمه ترگمان]دوستان و بستگان یکدیگر را به نوبت جشن می گیرند و engorgement را با محصول فستیوال می سازند
[ترجمه گوگل]دوستان و خویشاوندان به نوبه خود یکدیگر را جشن می گیرند و یک محصول جانبی از جشنواره ها را جذب می کنند

14. Nitric oxide in turn stimulates the blood vessel dilator cGMP, the on/off switch for engorgement and erection.
[ترجمه ترگمان]نیتریک اکسید به نوبه خود رگ خونی dilator cGMP را تحریک می کند، سوئیچ روشن \/ خاموش برای engorgement و نصب
[ترجمه گوگل]اکسید نیتریک به نوبه خود، رگولاتور رگولاتور خونی cGMP، سوئیچ روشن / خاموش برای جذب و نصب را تحریک می کند

پیشنهاد کاربران

پرخونی، احتقان


کلمات دیگر: