دارای روح شیطانی کردن، (مجازا) مسحور کردن، سحر وجادو کردن، اذیت کردن
bedeviled
دارای روح شیطانی کردن، (مجازا) مسحور کردن، سحر وجادو کردن، اذیت کردن
انگلیسی به فارسی
لعنتی، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
انگلیسی به انگلیسی
• bewitched, possessed (i.e. by a demon); harried, tormented (i.e. by worry, trouble, etc.)
جملات نمونه
1. the project was bedeviled from the very start
از همان آغاز کار طرح با اشکال و بدبیاری مواجه شد.
کلمات دیگر: