کلمه جو
صفحه اصلی

dennis


اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

اسم خاص مذکر


دنیس


انگلیسی به انگلیسی

• male first name; family name; john dennis (1657-1734), british dramatist and critic; town in massachusetts (usa)

جملات نمونه

1. Mr Dennis said he had requested access to a telephone.
[ترجمه ترگمان]آقای دنیس گفت که او درخواست دسترسی به تلفن را کرده است
[ترجمه گوگل]آقای دنیس گفت که دسترسی به تلفن را درخواست کرده است

2. Dennis is unhappy about having to work on a Saturday.
[ترجمه ترگمان]دنیس از اینکه روز شنبه کار کنه ناراحت است
[ترجمه گوگل]دنیس از داشتن کار در روز شنبه ناراضی است

3. Seeing his chance, Dennis moved in for the kill.
[ترجمه ترگمان]دنیس به محض اینکه شانسش رو پیدا کرد به سمت قتل رفت
[ترجمه گوگل]دنیس با دیدن شانس خود برای کشتن، حرکت کرد

4. Is this Mr. Dennis Smith?
[ترجمه ترگمان]این آقای \"دنیس اسمیت\" - ه؟
[ترجمه گوگل]آیا این آقای دنیس اسمیت است؟

5. Dennis rubbed his hands together and cracked his knuckles .
[ترجمه ترگمان]دنیس دست هایش را به هم مالید و انگشتانش را به هم مالید
[ترجمه گوگل]دنیس دستش را مالش کرد و دستانش را تکان داد

6. Dennis is a bit of a plodder, but he gets the job done in the end.
[ترجمه ترگمان]دنیس کمی of، اما کارش تمام شد
[ترجمه گوگل]دنیس کمی عصبانی است، اما او در پایان کار را انجام می دهد

7. I said we should go back, but Dennis wouldn't hear of it.
[ترجمه ترگمان]من گفتم که باید برگردیم، اما دنیس هم از این موضوع خبر ندارد
[ترجمه گوگل]من گفتم باید به عقب برگردیم، اما دنیس از آن حرف نمی زند

8. Dennis White scored the only goal in an otherwise forgettable match.
[ترجمه ترگمان]دنیس وایت در مسابقه forgettable تنها گل بازی را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]دنیس وایت تنها گل در یک بازی فراموش نشدنی دیگر را به ثمر رساند

9. Dennis is a very literal person.
[ترجمه ترگمان]دنیس یک فرد بسیار دقیق است
[ترجمه گوگل]دنیس یک فرد بسیار حرفاست

10. This is Dennis Smith.
[ترجمه ترگمان]این دنیس اسمیت است
[ترجمه گوگل]این دنیس اسمیت است

11. Dennis had recently begun a successful career conducting opera in Europe.
[ترجمه ترگمان]دنیس به تازگی یک حرفه موفق در اجرای اپرا در اروپا را آغاز کرده بود
[ترجمه گوگل]دنیس اخیرا کار اپرا موفق در اروپا انجام داده است

12. A man named Dennis answered the door.
[ترجمه ترگمان]مردی به نام دنیس به در جواب داد
[ترجمه گوگل]یک مرد به نام دنیس جواب داد

13. This is Dennis Smith speaking.
[ترجمه ترگمان]این دنیس اسمیت است که حرف می زند
[ترجمه گوگل]این دنیس اسمیت صحبت می کند

14. Former Giant Dennis Cook pitched 1-3 / 4 sharp innings of relief for Florida.
[ترجمه ترگمان]دنیس کوک، غول سابق، ۴ - ۳ \/ ۴ دور ضربه زنی را برای فلوریدا اعلام کرد
[ترجمه گوگل]سابق غول پیکر دنیس کوک 1 تا 3/4 تسلیم تسویه حساب برای فلوریدا را فراهم کرد

15. Dennis Bergkamp produced one of several fine touches in the build-up to Sylvain Wiltord's tap-in.
[ترجمه ترگمان]\"دنیس Bergkamp\" یکی از چندین ضربه خوب را در ساخت tap Wiltord به دست آورد
[ترجمه گوگل]دنیس برگکمپ یکی از چند لمس خوب را در ساختن سیلوین ویلتور به دست آورد


کلمات دیگر: