کلمه جو
صفحه اصلی

enigmatical


معمایی، رمزی، مبهم، تیره

انگلیسی به فارسی

عجیب و غریب، مبهم، مرموز، معمایی


انگلیسی به انگلیسی

• mysterious, puzzling, ambiguous, unclear

جملات نمونه

1. An enigmatical personage, about whom little was known, except that he was a polished man of the world.
[ترجمه ترگمان]شخصی معمایی که او را کمی شناخته بود، جز این که او مرد آراسته دنیا بود
[ترجمه گوگل]شخصیت عاملی که در مورد آنها کمی شناخته شده بود، به جز اینکه او یک مرد جلا دنیای بود

2. Lacenaire made this response, enigmatical so far as the magistrate was concerned, but clear to the police: "Perhaps it was Patron-Minette. "
[ترجمه ترگمان]Lacenaire این پاسخ را که تا آنجا که قاضی به او مربوط می شد معمایی و معمایی کرد، اما برای پلیس روشن بود: \" شاید پاتر ون مینت باشد \"
[ترجمه گوگل]لاکنیر این پاسخ را تا آنجا که مأمور دادگاه مطرح می کرد، اما به پلیس واضح می گفت: 'شاید این مامور Patron-Minette بود '

3. Both. Cosette was accustomed to the enigmatical side of her destiny, and hardly noticed her father's peculiarities.
[ترجمه ترگمان]هر دو کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه گوگل]هر دو کوسته به عقل سلیم سرنوشتش عادت کرد و به سختی متوجه ویژگی های پدرش شد

4. Life is the most enigmatical natural phenomenon, and dream is the most stirring life of the mind.
[ترجمه ترگمان]زندگی the پدیده طبیعی است و خواب most زندگی ذهن است
[ترجمه گوگل]زندگی پدیده طبیعی ترین و طبیعی است و رویای زندگی تلخ ترین ذهن است

5. Cosette was accustomed to the enigmatical side of her destiny, and hardly noticed her father's peculiarities.
[ترجمه ترگمان]کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه گوگل]کوسته به عقل سلیم سرنوشتش عادت کرد و به سختی متوجه ویژگی های پدرش شد

6. We find in the eighteenth century, in nearly all the songs of the galleys and prisons, a diabolical and enigmatical gayety .
[ترجمه ترگمان]در قرن هیجدهم تقریبا در تمام ترانه های کشتی های جبر گاه و زندان ها، یک شادی شیطانی و معمایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]ما در قرن هجدهم، در تقریبا تمام آهنگهای کانال ها و زندان ها، یک گایتی شیطانی و غم انگیز پیدا می کنیم

7. What was the use of trying to understand this vastly complicated and enigmatical world?
[ترجمه ترگمان]چه فایده داشت که این دنیای مرموز و معمایی را درک کنی؟
[ترجمه گوگل]استفاده از تلاش برای درک این جهان بسیار پیچیده و مبهم چیست؟

8. Linton shivered, and glanced at her, half supplicating, half ashamed; but his cousin's patience was not sufficient to endure this enigmatical behaviour.
[ترجمه ترگمان]لینتون به لرزه افتاد و نیم نگاهی به او انداخت و با لحنی نیمه تضرع آمیز و نیمه خجالت زده به او نگاه کرد، اما صبر و شکیبایی پسر خاله اش کافی نبود که این رفتار معمایی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]لینتون لرزید و به او نگاه کرد، نصف تقصیر، نیمه شرم آور؛ اما صبر و حوصله عموزاده او برای تحمل این رفتار مبهم کافی نبود

9. He had always felt the absolute impossibility of addressing that enigmatical man, who was, in his eyes, both equivocal and imposing.
[ترجمه ترگمان]همیشه احساس می کرد که این مرد معمایی که در چشمان او، هر دو نامعلوم و با ابهت بود، محال بود
[ترجمه گوگل]او همیشه احساس ناخوشایند مطلق را داشت که به این مرد مبهم، که در چشمانش بود، هر دو با دوام و تحمیل روبرو شد

10. Jean Valjean quitted the room, leaving Cosette stupefied at this enigmatical farewell.
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان از اتاق بیرون رفت، و کوزت را که از این خداحافظی معمایی مبهوت مانده بود ترک کرد
[ترجمه گوگل]ژان والژان اتاق را ترک کرد و کوستت را در این خاتمه مبهم خفه کرد

11. This last is perhaps the most characteristic, as he is the most enigmatical, figure of the Iranian angelology.
[ترجمه ترگمان]این آخرین چیزی است که از همه مهم تر است، زیرا او the و figure از the ایران است
[ترجمه گوگل]این آخرین چیزی است که شاید مشخص تر باشد، زیرا او مبهم ترین شکل انجیل شناسی ایران است

12. At least, if the tradition is to be believed, and in particular the two enigmatical lines in barbarous Latin, which an evil Norman monk, a bit of a sorcerer, named Tryphon has left on this subject.
[ترجمه ترگمان]دست کم، اگر این رسم را باور کنیم، و به ویژه دو خط معمایی به زبان لاتینی وحشی که یک راهب بد نورمن به نام Tryphon در این موضوع باقی مانده است
[ترجمه گوگل]حداقل، اگر اعتقاد به این سنت و به ویژه دو خط مبهم در لاتین وحشیانه باشد، که یک راهب Norman شیطان، کمی از جادوگر، به نام Tryphon در مورد این موضوع را ترک کرده است


کلمات دیگر: