رسما نظر خود را اعلام کردن، علنا عقیده ی خود را گفتن
go on record
رسما نظر خود را اعلام کردن، علنا عقیده ی خود را گفتن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to make an official or formal statement of one's position.
- The senator went on record to state that the allegations were false.
[ترجمه ترگمان] سناتور به ثبت دولتی ادامه داد که این ادعاها غلط بودند
[ترجمه گوگل] سناتور ضبط کرد تا ادعا کند که اتهامات دروغین است
[ترجمه گوگل] سناتور ضبط کرد تا ادعا کند که اتهامات دروغین است
• state publicly for the record
جملات نمونه
1. The mayor went on record as opposing a tax raise.
[ترجمه ترگمان]شهردار به عنوان مخالفت با افزایش مالیات ادامه داد
[ترجمه گوگل]شهردار همچنان مخالف افزایش مالیات است
[ترجمه گوگل]شهردار همچنان مخالف افزایش مالیات است
2. He is the latest public figure to go on record about corruption in politics.
[ترجمه ترگمان]او آخرین فرد دولتی است که در مورد فساد در سیاست صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او آخرین شخصیت عمومی است که در مورد فساد در سیاست می گوید
[ترجمه گوگل]او آخرین شخصیت عمومی است که در مورد فساد در سیاست می گوید
3. Everything that is said between them will go on record.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که بین آن ها گفته می شود به رکورد خود ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]همه چیز بین آنها گفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]همه چیز بین آنها گفته خواهد شد
4. She went on record to reassure parents that no children were taken with a revenge motive.
[ترجمه ترگمان]او برای اطمینان بخشیدن به والدینی که هیچ کودکی انگیزه انتقام گرفتن را نداشتند، سابقه داشت
[ترجمه گوگل]او برای حفظ والدین که هیچ فرزندی با یک انگیزه انتقام گرفته نشده بود، به ثبت رسید
[ترجمه گوگل]او برای حفظ والدین که هیچ فرزندی با یک انگیزه انتقام گرفته نشده بود، به ثبت رسید
5. Successive Lord Chancellors have gone on record stating their keenness to create a judiciary more representative of the population as a whole.
[ترجمه ترگمان]لرد لاس پی درپی سابقه خود را برای بیان تمایل آن ها به ایجاد قوه قضائیه بیشتر از مردم به عنوان یک کل، به دست آورده است
[ترجمه گوگل]صدراعظم لرد لندن در رکورد رکود خود قرار گرفته و ابراز امیدواری کرد که قوه قضاییه نماینده بیشتر مردم باشد
[ترجمه گوگل]صدراعظم لرد لندن در رکورد رکود خود قرار گرفته و ابراز امیدواری کرد که قوه قضاییه نماینده بیشتر مردم باشد
6. I will go on record to say this; that I have seen things that I cannot explain.
[ترجمه ترگمان]من در این خصوص اطلاع خواهم داد که من چیزهایی دیده ام که نمی توانم توضیح بدهم
[ترجمه گوگل]من این را می گویم؛ من چیزهایی را دیدهام که نمیتوانم توضیح دهم
[ترجمه گوگل]من این را می گویم؛ من چیزهایی را دیدهام که نمیتوانم توضیح دهم
7. In fact, I'm happy to go on record as saying that the ability to create a reality distortion field is right up there alongside optimism as an entrepreneur's most valuable weapon.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، من خوشحالم که به عنوان می گویم که توانایی ایجاد یک زمینه تحریف واقعیت در کنار خوش بینی به عنوان ارزشمندترین سلاح یک کارآفرین وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، من خوشحالم که می گویم که توانایی ایجاد یک میدان تحریف واقعیت در کنار خوش بینی به عنوان یک سلاح ارزشمندی است که کارآفرین است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، من خوشحالم که می گویم که توانایی ایجاد یک میدان تحریف واقعیت در کنار خوش بینی به عنوان یک سلاح ارزشمندی است که کارآفرین است
8. James E. Garret, I, Carol Garret, want to go on record as saying I love you!
[ترجمه ترگمان]\"جیمز ای\" \"گرت\"، من، \"کارول گرت\"، می خوام بگم دوستت دارم
[ترجمه گوگل]جیمز E Garret، من، کارول Garret، می خواهم به ثبت رکورد می گوید که من شما را دوست دارم!
[ترجمه گوگل]جیمز E Garret، من، کارول Garret، می خواهم به ثبت رکورد می گوید که من شما را دوست دارم!
9. I'd also like to go on record as wishing I'd had the wit and moral courage to make the speech Mrs . Jordan did.
[ترجمه ترگمان]ضم نا دوست دارم که در این مورد با هم حرف بزنیم، مثل اینکه دلم می خواست هوش و شهامت اخلاقی داشته باشم که سخنرانی خانم را به زبان بیاورم جور دن کرد
[ترجمه گوگل]من همچنین می خواهم که به عنوان یک آرزوی داشته باشم که شجاعت و اخلاقی داشته باشم تا خانم خانم سخنرانی کند اردن انجام داد
[ترجمه گوگل]من همچنین می خواهم که به عنوان یک آرزوی داشته باشم که شجاعت و اخلاقی داشته باشم تا خانم خانم سخنرانی کند اردن انجام داد
10. I'll go on record right now about the 1649cc inline-Six: It's one of the greatest production motorcycle engines ever made.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در مورد the سی سی inline رکورد خواهم زد: یکی از بزرگ ترین موتورهای تولید موتور سیکلت است
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر در مورد 1649cc inline-six می گویم: این یکی از بزرگترین موتورهای تولید موتورسیکلت است که تاکنون ساخته شده است
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر در مورد 1649cc inline-six می گویم: این یکی از بزرگترین موتورهای تولید موتورسیکلت است که تاکنون ساخته شده است
11. But I'm going to go on record as saying that, for non-computer-geeks everywhere, the iPad is going to redefine computing.
[ترجمه ترگمان]اما من می خواهم به عنوان مثال بگویم که برای افراد غیر کامپیوتری در همه جا، آیپد در حال تعریف مجدد از محاسبات است
[ترجمه گوگل]اما من قصد دارم به رکورد بگویم که، برای کامپیوترهای غیر کامپیوتری در همه جا، اپل قصد دارد تا محاسبات را دوباره تعریف کند
[ترجمه گوگل]اما من قصد دارم به رکورد بگویم که، برای کامپیوترهای غیر کامپیوتری در همه جا، اپل قصد دارد تا محاسبات را دوباره تعریف کند
12. "I'd like to go on record as saying what a good job Tomasz did over the last couple of months, " Van der Sar said.
[ترجمه ترگمان]ون درمرو گفت: من دوست دارم با گفتن اینکه چه کار خوبی در چند ماه گذشته انجام داده است، سابقه داشته باشم
[ترجمه گوگل]ون سارد گفت: 'من می خواهم در مورد اینکه توماس در شش ماه گذشته کار خوبی انجام داد، به طور صحیح حرف بزند
[ترجمه گوگل]ون سارد گفت: 'من می خواهم در مورد اینکه توماس در شش ماه گذشته کار خوبی انجام داد، به طور صحیح حرف بزند
13. Go on record with a new project, relationship, diet, or exercise regimen. Publicly declare that you are ready for the next chapter in your life.
[ترجمه ترگمان]با یک پروژه جدید، رابطه، رژیم غذایی و یا رژیم ورزش خود را ثبت کنید علنا اعلام کنید که شما برای فصل بعدی در زندگی خود آماده هستید
[ترجمه گوگل]در رکورد با پروژه جدید، رابطه، رژیم غذایی یا رژیم ورزشی بروید به طور رسمی اعلام کنید که شما برای فصل بعدی زندگی خود آماده هستید
[ترجمه گوگل]در رکورد با پروژه جدید، رابطه، رژیم غذایی یا رژیم ورزشی بروید به طور رسمی اعلام کنید که شما برای فصل بعدی زندگی خود آماده هستید
14. In my experience, people in requirements meetings tend to throw any old thing out there just to go on record as having said it.
[ترجمه ترگمان]در تجربه من، افرادی که در جلسات مورد نیاز هستند تمایل دارند هر چیز قدیمی را از آنجا دور کنند و به محض این که آن را بیان می کنند سابقه داشته باشند
[ترجمه گوگل]در تجربه من، افرادی که در جلسات مورد نیاز هستند، هر گونه چیز قدیمی ای را در آنجا می گذارند، فقط به این دلیل که آن را گفته اند
[ترجمه گوگل]در تجربه من، افرادی که در جلسات مورد نیاز هستند، هر گونه چیز قدیمی ای را در آنجا می گذارند، فقط به این دلیل که آن را گفته اند
پیشنهاد کاربران
رسما اعلام کردن، به طور رسمی اظهار کردن، چیزی را ثبت کردن، علنا چیزی را گفتن، به صورت عمومی گفتن
کلمات دیگر: