• lowest gear in an engine
first gear
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Engage first gear and move off.
[ترجمه ترگمان]ابتدا لوازم عکاسی را شروع کنید و حرکت کنید
[ترجمه گوگل]اول دنده را فعال کنید و حرکت کنید
[ترجمه گوگل]اول دنده را فعال کنید و حرکت کنید
2. She engaged first gear and pulled off.
[ترجمه ترگمان]او اولین دنده را گرفت و بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او اولین دنده را درگیر کرد و کشیده شد
[ترجمه گوگل]او اولین دنده را درگیر کرد و کشیده شد
3. The first gear engages with the second.
[ترجمه ترگمان]لوازم اول با دومی دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]اولین دنده با دومین درگیر می شود
[ترجمه گوگل]اولین دنده با دومین درگیر می شود
4. She put the car into first gear and drove off.
[ترجمه ترگمان]ماشین را روی دنده اول گذاشت و راه افتاد
[ترجمه گوگل]او ماشین را به چرخ دنده اول گذاشت و رفت
[ترجمه گوگل]او ماشین را به چرخ دنده اول گذاشت و رفت
5. Put it into first gear and let the clutch out slowly.
[ترجمه ترگمان]آن را به دنده اول بگذارید و بگذارید به کندی حرکت کند
[ترجمه گوگل]آن را به چرخ دنده اول بگذارید و آن را به آرامی بچرخانید
[ترجمه گوگل]آن را به چرخ دنده اول بگذارید و آن را به آرامی بچرخانید
6. The car stuttered along in first gear.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در اولین دنده به لکنت افتاد
[ترجمه گوگل]ماشین در خلال دنده اول رد شد
[ترجمه گوگل]ماشین در خلال دنده اول رد شد
7. Without the soul in first gear with the Boss, brakes are difficult to apply and take longer to become operative.
[ترجمه ترگمان]بدون وجود روح در اولین لوازم با رئیس، استفاده از ترمز برای فعال شدن دشوار است
[ترجمه گوگل]بدون روح در چرخ دنده اول با رئیس، ترمزها دشوار است و به مدت طولانی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]بدون روح در چرخ دنده اول با رئیس، ترمزها دشوار است و به مدت طولانی عمل می کنند
8. In most applications first gear low box is low enough.
[ترجمه ترگمان]در اکثر برنامه های کاربردی، جعبه پایین دنده به اندازه کافی پایین است
[ترجمه گوگل]در اکثر برنامه های کاربردی، اول دنده کم جعبه به اندازه کافی کم است
[ترجمه گوگل]در اکثر برنامه های کاربردی، اول دنده کم جعبه به اندازه کافی کم است
9. Gunning the engine, Trent slammed into first gear and eased the motor cycle diagonally upriver.
[ترجمه ترگمان]Trent موتور را خاموش کرد، ترنت با دنده اول برخورد کرد و چرخه موتور مورب را به طور مورب تسهیل کرد
[ترجمه گوگل]Trent به موتور دنده زد و به چرخ دنده اول متصل شد و موتور سیکلت را به سمت مورب بالا برد
[ترجمه گوگل]Trent به موتور دنده زد و به چرخ دنده اول متصل شد و موتور سیکلت را به سمت مورب بالا برد
10. The truck, in first gear again, was heading through a forest of small thin jack pine.
[ترجمه ترگمان]کامیون دوباره با دنده عقب، از میان جنگلی از چوب کاج نازک عبور می کرد
[ترجمه گوگل]کامیون، در اولین چرخ دنده دوباره، از طریق یک جنگل کوچک کاج نازک رفت
[ترجمه گوگل]کامیون، در اولین چرخ دنده دوباره، از طریق یک جنگل کوچک کاج نازک رفت
11. Trent rode in first gear, headlight tunnelling into the forest gloom through which the rain bucketed.
[ترجمه ترگمان]ترنت با دنده اول حرکت کرد و با نقب زدن به تاریکی جنگل، که باران بر آن می بارید، برخورد کرد
[ترجمه گوگل]ترنت در دنده اول رانندگی کرد، چراغهای جلو به داخل غبار جنگل که از طریق آنها باران باران بود
[ترجمه گوگل]ترنت در دنده اول رانندگی کرد، چراغهای جلو به داخل غبار جنگل که از طریق آنها باران باران بود
12. Horacio shifts into first gear and the bus begins to struggle up the hillside.
[ترجمه ترگمان]Horacio به دنده دو تبدیل می شوند و اتوبوس شروع به تقلا برای بالا رفتن از دامنه تپه می کند
[ترجمه گوگل]Horacio به چرخ دنده اول تبدیل می شود و اتوبوس شروع به مبارزه کردن در دامنه می کند
[ترجمه گوگل]Horacio به چرخ دنده اول تبدیل می شود و اتوبوس شروع به مبارزه کردن در دامنه می کند
13. Maria shoved the Mercedes into first gear and squealed forward.
[ترجمه ترگمان]ماریا مرسدس را به دنده اول هل داد و با جیغ و داد راه افتاد
[ترجمه گوگل]ماریا مرسدس را به اولین دنده سوار کرد و به جلو سوار کرد
[ترجمه گوگل]ماریا مرسدس را به اولین دنده سوار کرد و به جلو سوار کرد
14. Then I found first gear and stomped on the accelerator.
[ترجمه ترگمان]بعد دنده اول را پیدا کردم و روی پدال گاز کوبیدم
[ترجمه گوگل]سپس اولین دنده را پیدا کردم و روی شتاب دهنده ایستادم
[ترجمه گوگل]سپس اولین دنده را پیدا کردم و روی شتاب دهنده ایستادم
پیشنهاد کاربران
first gear ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: دنده یک
تعریف: وضعیتی در جعبه دنده که با ایجاد بیشترین نسبت دور کمترین سرعت و بیشترین گشتاور به محور خروجی جعبه دنده منتقل می شود
واژه مصوب: دنده یک
تعریف: وضعیتی در جعبه دنده که با ایجاد بیشترین نسبت دور کمترین سرعت و بیشترین گشتاور به محور خروجی جعبه دنده منتقل می شود
کلمات دیگر: