بطور ناراحت
inconveniently
بطور ناراحت
انگلیسی به انگلیسی
• in an inconvenient manner, in a manner which causes difficulty or discomfort
جملات نمونه
1. his office is inconveniently located
اداره ی او در محل نامناسبی قرار دارد.
2. The house is inconveniently situated for local schools.
[ترجمه ترگمان]این خانه به طور نامناسب در مدارس محلی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این خانه برای مدارس محلی بسیار ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]این خانه برای مدارس محلی بسیار ناراحت کننده است
3. The Oriental is a comfortable hotel, but rather inconveniently situated.
[ترجمه ترگمان]شرق یک هتل راحت است، اما خیلی بهتر از آن است که واقع شده باشد
[ترجمه گوگل]Oriental یک هتل راحت است، اما به راحتی در آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]Oriental یک هتل راحت است، اما به راحتی در آن قرار دارد
4. Others were more conveniently sited for them but inconveniently for the Company, as a condition of selling land for the railway.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر به راحتی برای آن ها، اما به طور نامناسب برای کمپانی، به عنوان شرط فروش زمین برای راه آهن، جا به جا می شدند
[ترجمه گوگل]دیگران برای آنها راحت تر به نظر می رسند اما برای شرکت به عنوان شرط فروش زمین برای راه آهن ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]دیگران برای آنها راحت تر به نظر می رسند اما برای شرکت به عنوان شرط فروش زمین برای راه آهن ناراحت کننده است
5. Here again most of them are inconveniently faint, and in no cases can the forms be properly seen with binoculars.
[ترجمه ترگمان]در اینجا بسیاری از آن ها به طور متوسط ضعیف شده اند و در هیچ کدام از موارد نمی توانند به درستی با دوربین چشمی دیده شوند
[ترجمه گوگل]در اینجا دوباره بسیاری از آنها ناخوشایند ضعیف هستند و در هیچ موردی نمیتوان این فرمها را به درستی با دوربینهای دوچشمی دید
[ترجمه گوگل]در اینجا دوباره بسیاری از آنها ناخوشایند ضعیف هستند و در هیچ موردی نمیتوان این فرمها را به درستی با دوربینهای دوچشمی دید
6. Hardware encrypting resists decryption intensely, but it use inconveniently for user.
[ترجمه ترگمان]رمز گذاری سخت افزار در برابر رمزگشایی به شدت مقاومت می کند، اما به طور نامناسب برای کاربر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سخت افزار رمزنگاری به شدت در برابر رمزگشایی مقاومت می کند، اما برای کاربر بسیار ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]سخت افزار رمزنگاری به شدت در برابر رمزگشایی مقاومت می کند، اما برای کاربر بسیار ناراحت کننده است
7. Considered will travel on official business inconveniently in outside to tomorrow promptly goes home sends, Therefore publishes in the same day heart joy especially ahead of time.
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط به کاره ای رسمی که در خارج از کشور به کار می رود سفر خواهد کرد و فردا فورا به خانه می رود، بنابراین در همان روز شادی قلب را به خصوص پیش از زمان منتشر می کند
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته خواهد شد در کسب و کار رسمی سفر ناخوشایند در خارج به فردا به سرعت به خانه می رود می فرستد، بنابراین در همان روز، لذت بردن از قلب به خصوص قبل از زمان منتشر شده است
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته خواهد شد در کسب و کار رسمی سفر ناخوشایند در خارج به فردا به سرعت به خانه می رود می فرستد، بنابراین در همان روز، لذت بردن از قلب به خصوص قبل از زمان منتشر شده است
8. The dining - room was inconveniently crowded.
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری به نحو بدی شلوغ شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری به راحتی شلوغ بود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری به راحتی شلوغ بود
9. He arrived at an inconveniently late hour.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت دیگر هم به این اتاق آمده بود
[ترجمه گوگل]او یک ساعت ناخوشایند دیر رسید
[ترجمه گوگل]او یک ساعت ناخوشایند دیر رسید
10. For replacing the block-wheel cylinder frequently and inconveniently, it wastes of the manpower and material resource massively, and influences seriously the role of block-wheel device and gyral kiln.
[ترجمه ترگمان]برای جایگزین کردن سیلندر چرخ - چرخ مکررا و به طور نامناسب، این کار از نیروی انسانی و منابع مادی بسیار فراتر می رود و به طور جدی نقش دستگاه چرخ و چرخ و کوره را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]برای جایگزینی سیلندر بلوک چرخ اغلب و ناخوشایند، آن را زباله های نیروی انسانی و منابع مواد انبوه، و به طور جدی نقش چرخ دنده بلوک و کوره عمیق را تحت تاثیر قرار
[ترجمه گوگل]برای جایگزینی سیلندر بلوک چرخ اغلب و ناخوشایند، آن را زباله های نیروی انسانی و منابع مواد انبوه، و به طور جدی نقش چرخ دنده بلوک و کوره عمیق را تحت تاثیر قرار
11. If we live on continents, we tend to see the world as land inconveniently dissected by expanses of water.
[ترجمه ترگمان]اگر ما در قاره ها زندگی کنیم، ما تمایل داریم دنیا را به عنوان زمین و کالبد شکافی که در گستره وسیعی از آب حفر شده است ببینیم
[ترجمه گوگل]اگر ما در قاره ها زندگی می کنیم، ما تمایل داریم جهان را به عنوان زمین ناخوشایند از طریق آبهای آزاد تجزیه کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما در قاره ها زندگی می کنیم، ما تمایل داریم جهان را به عنوان زمین ناخوشایند از طریق آبهای آزاد تجزیه کنیم
12. Perhaps also it was an attempt to discourage the youth of today from Lu Xun's inconveniently fault-finding habits.
[ترجمه ترگمان]شاید هم چنین تلاشی برای دلسرد کردن جوانان از عادت های بد یافته لو شون بود
[ترجمه گوگل]شاید این نیز تلاش برای از بین بردن جوانان امروز از عواقب ناخوشایند اشتباه Lu Xun بود
[ترجمه گوگل]شاید این نیز تلاش برای از بین بردن جوانان امروز از عواقب ناخوشایند اشتباه Lu Xun بود
13. Even implementing the interest - deferral scheme for homeowners has proved inconveniently tricky.
[ترجمه ترگمان]حتی اجرای طرح سود - تعویق برای صاحب خانه ها ثابت شده است که بسیار مشکل و مشکل هستند
[ترجمه گوگل]حتی اجرای طرح منافع - تعویق برای صاحبان خانه ثابت شده است ناخوشایند مشکل است
[ترجمه گوگل]حتی اجرای طرح منافع - تعویق برای صاحبان خانه ثابت شده است ناخوشایند مشکل است
14. The village is so remote and desolate, it is inconveniently located and economically underdeveloped.
[ترجمه ترگمان]این روستا بسیار دورافتاده و متروک است و از نظر اقتصادی توسعه نیافته و از نظر اقتصادی توسعه نیافته است
[ترجمه گوگل]این روستا خیلی دور و ویرانگر است، ناچیز است و از لحاظ اقتصادی توسعه نیافته است
[ترجمه گوگل]این روستا خیلی دور و ویرانگر است، ناچیز است و از لحاظ اقتصادی توسعه نیافته است
کلمات دیگر: