کلمه جو
صفحه اصلی

henry kissinger

انگلیسی به فارسی

هنری کیسینجر


انگلیسی به انگلیسی

• dr. henry alfred kissinger (born in 1923), german-born usa politician, united states secretary of state during the presidency of nixon, co-winner of the nobel prize for peace in 1973

جملات نمونه

1. His point man was his national security adviser, Henry Kissinger.
[ترجمه ترگمان]مشاور امنیت ملی او هنری Kissinger بود
[ترجمه گوگل]هنرمند کیسینجر مشاور او در امنیت ملی او بود

2. He made Henry Kissinger look like a kindergarten teacher.
[ترجمه ترگمان]هنری Kissinger را مثل یک معلم مهد کودک جلوه داد
[ترجمه گوگل]او هنری کیسینجر را مانند یک معلم مهد کودک نگاه کرد

3. Henry Kissinger was also confounded and frustrated by the Communists during his secret negotiations with them.
[ترجمه ترگمان]هنری کیسینجر پس از مذاکرات محرمانه با آن ها، آشفته و سرخورده شد
[ترجمه گوگل]هنری کیسینجر نیز در طول مذاکرات مخفی با آنها، کمونیست ها را از هم گسیخته و ناامید کرد

4. Henry Kissinger, as America's secretary of state, was even blunter two years later.
[ترجمه ترگمان]هنری Kissinger، به عنوان دبیر دولت آمریکا، دو سال بعد هم دستگیر شد
[ترجمه گوگل]هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا، دو سال بعد حتی از بین رفت

5. Also slated to come were White House aides Henry Kissinger and H. R. Haldeman, and Ron Ziegler, the press secretary.
[ترجمه ترگمان]هنری Kissinger و اچ ر Haldeman، و رون زیگلر، دبیر مطبوعاتی
[ترجمه گوگل]همچنین هنری کیسینجر و H R Haldeman، و رون زیگلر، دبیر مطبوعاتی، به دنبال کمک بودند

6. For many years Doctor Henry Kissinger has been a top banana in American foreign policy.
[ترجمه ترگمان]هنری هنری کیسینجر پس از سال ها یک موز برتر در سیاست خارجی آمریکا بوده است
[ترجمه گوگل]دکتر هنری کیسینجر سالهاست که در سیاست خارجی آمریکا موز برتر است

7. HENRY KISSINGER was guilty of understatement when he said that power is the ultimate aphrodisiac.
[ترجمه ترگمان]هنری kissinger (هنری kissinger)وقتی گفت که قدرت the نهایی است، به کتمان حقیقت محکوم شد
[ترجمه گوگل]هری کیسینجر زمانی که گفته بود قدرت آفرودیت نهایی است، مجرم شناخته شد

8. Henry Kissinger was never assimilated by the culture and society that made up America.
[ترجمه ترگمان]هنری Kissinger هرگز با فرهنگ و جامعه ای که آمریکا را تشکیل می داد جذب نشده بود
[ترجمه گوگل]هنری کیسینجر هرگز توسط فرهنگ و جامعه که آمریکا را تشکیل می داد، همسو نخواهد شد

9. As Henry Kissinger said: " Power is the ultimate aphrodisiac. "
[ترجمه ترگمان]هنری کیسینجر گفت: \" قدرت the نهایی است \"
[ترجمه گوگل]همانطور که هنری کیسینجر گفته است: 'قدرت نافذ ترشح است '

10. Except for the pioneers in the relations like Henry Kissinger and Richard Milhous Nixon, "old friend" would be given to state leaders who visited China for several times.
[ترجمه ترگمان]به جز پیشگامان روابط مانند هنری Kissinger و ریچارد Milhous نیکسون، \"دوست قدیمی\" به رهبران ایالتی داده می شود که چندین بار از چین بازدید کرده اند
[ترجمه گوگل]به استثنای پیشگامان روابط مانند هنری کیسینجر و ریچارد میلوش نیکسون، 'دوست قدیمی' به رهبران دولتی که از چندین بار به چین سفر کرده اند، داده می شود

11. These are said to emanate from Henry Kissinger.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود از هنری کیسینجر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]گفته می شود این از هنری کیسینجر است

12. These are words—intemperate, undiplomatic, and very likely counterproductive—that you cannot imagine being uttered by her predecessor Henry Kissinger.
[ترجمه ترگمان]این ها عبارت بودند از intemperate، undiplomatic، و بسیار محتمل، که شما نمی توانید تصور کنید که هنری کیسینجر پس از او این حرف را می زند
[ترجمه گوگل]اینها کلمات بدون ضخامت، بی نظمی و احتمالا غیرمستقیم هستند - شما نمی توانید تصور کنید که توسط سابق هنری کیسینجر سخن می گوید

13. He is expected to do for the economy what strong-minded and ambitious National Security Advisers like Henry Kissinger have done for foreign policy: plan it, set it and control it.
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد برای اقتصاد همان کاری را بکند که مشاوران مشاور امنیت ملی قوی و بلند پروازانه مانند هنری کیسینجر برای سیاست خارجی انجام داده اند: برنامه ریزی، تنظیم و کنترل آن
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که او برای اقتصاد انجام دهد که مشاوران امنیت ملی قوی و بلندپرواز مانند هنری کیسینجر برای سیاست خارجی کار می کنند: برنامه ریزی، تنظیم و کنترل آن

14. Henry Kissinger in China was always a gratingly and irritatingly smug presence, but Henry Kissinger "on China" is madly baffling.
[ترجمه ترگمان]هنری کیسینجر در چین همیشه a و irritatingly بود، اما هنری Kissinger \"روی چین\" بسیار گیج کننده است
[ترجمه گوگل]هنری کیسینجر در چین همیشه یک حضور غرورآفرین و تحریکآمیز است، اما هنری کیسینجر در چین چالش وحشتناکی است


کلمات دیگر: