بستگی، وابستگی، موکول بودن، عدم استقلال
dependance
بستگی، وابستگی، موکول بودن، عدم استقلال
انگلیسی به فارسی
بستگی، وابستگی، موکول (بودن)، عدم استقلال
وابستگی
انگلیسی به انگلیسی
• reliance (on someone or something); trust
جملات نمونه
1. our economy's dependance on exports
وابستگی اقتصاد ما به صادرات
2. Given the dependance of infrared imaging system performance on target thermal contrast or temperature difference (T) between target and background, the accuracy of Tb of critical im- portance.
[ترجمه ترگمان]با توجه به dependance عملکرد سیستم تصویربرداری مادون قرمز بر تفاوت دمایی هدف یا اختلاف دما (T)بین هدف و پس زمینه، دقت of of بحرانی است
[ترجمه گوگل]با توجه به وابستگی عملکرد سیستم تصویربرداری مادون قرمز در کنتراست حرارتی هدف یا درجه حرارت (T) بین هدف و پس زمینه، دقت Tb از تاثیر بحرانی
[ترجمه گوگل]با توجه به وابستگی عملکرد سیستم تصویربرداری مادون قرمز در کنتراست حرارتی هدف یا درجه حرارت (T) بین هدف و پس زمینه، دقت Tb از تاثیر بحرانی
3. China's increasing dependance on oil, and possible energy shortages in the future, may restrict the development of the car market.
[ترجمه ترگمان]افزایش صادرات نفت در چین و کمبود انرژی ممکن در آینده ممکن است توسعه بازار خودرو را محدود کند
[ترجمه گوگل]افزایش وابستگی چین به نفت و کمبود انرژی احتمالی در آینده می تواند توسعه بازار خودرو را محدود کند
[ترجمه گوگل]افزایش وابستگی چین به نفت و کمبود انرژی احتمالی در آینده می تواند توسعه بازار خودرو را محدود کند
4. Apoptosis had a dependance relationship with time course and doses.
[ترجمه ترگمان]apoptosis رابطه dependance با زمان و مقدار زمان داشت
[ترجمه گوگل]آپوپتوز رابطهی وابستگی با دوره زمانی و دوز دارد
[ترجمه گوگل]آپوپتوز رابطهی وابستگی با دوره زمانی و دوز دارد
5. Dependance of green absorption coefficients on growth atmosphere and source rod concentration has been symmetrically investigated.
[ترجمه ترگمان]dependance از ضرایب جذبی سبز بر روی جو رشد و غلظت میله منبع به طور قرینه مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]وابستگی ضرایب جذب سبز به فضای رشد و غلظت هسته منبع به صورت متقارن مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]وابستگی ضرایب جذب سبز به فضای رشد و غلظت هسته منبع به صورت متقارن مورد بررسی قرار گرفته است
6. IR and conductivity dependance on temperature and composition have been measured.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دما و رسانایی در دما و ترکیب اندازه گیری شده است
[ترجمه گوگل]وابستگی IR و هدایت به دما و ترکیب اندازه گیری شده است
[ترجمه گوگل]وابستگی IR و هدایت به دما و ترکیب اندازه گیری شده است
7. Dependance is the inevitable corollary and not something to be shed as possible but the expression of strong family bonds of affection.
[ترجمه ترگمان]dependance یک استنباط غیرقابل اجتناب است و چیزی نیست که تا جایی که ممکن است ریخته شود، بلکه بیان پیوندهای قوی خانوادگی با محبت است
[ترجمه گوگل]وابستگی نتیجه ی اجتناب ناپذیر است و نه چیزی که ممکن است از بین برود اما بیان خانواده های قوی از عشق
[ترجمه گوگل]وابستگی نتیجه ی اجتناب ناپذیر است و نه چیزی که ممکن است از بین برود اما بیان خانواده های قوی از عشق
8. Conclusions There is pathological oxygen supply dependance in the patients with several congenital cardiac disease.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک منبع اکسیژن pathological در بیماران مبتلا به بیماری های قلبی مادرزادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری وابستگی پاتولوژیک اکسیژن در بیماران مبتلا به چندین بیماری قلبی مادرزادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری وابستگی پاتولوژیک اکسیژن در بیماران مبتلا به چندین بیماری قلبی مادرزادی وجود دارد
9. This item reduces your dependance on MoM and gives you a source of IAS that doesn't have such a huge drawback.
[ترجمه ترگمان]این مورد dependance را در روش MoM کاهش می دهد و منبعی از IAS را به شما می دهد که این عیب بزرگ را ندارد
[ترجمه گوگل]این مورد وابستگی شما به مؤسسه را کاهش می دهد و به شما یک منبع IAS می دهد که چنین عیب بزرگی ندارد
[ترجمه گوگل]این مورد وابستگی شما به مؤسسه را کاهش می دهد و به شما یک منبع IAS می دهد که چنین عیب بزرگی ندارد
10. AC impedance spectroscopy technique was applied to study the conductivity and its temperature dependance.
[ترجمه ترگمان]از روش طیف سنجی امپدانس AC برای بررسی رسانایی و dependance دمایی آن استفاده شد
[ترجمه گوگل]برای بررسی هدایت و وابستگی دما، از روش اسپکتروسکوپی امپدانس AC استفاده شد
[ترجمه گوگل]برای بررسی هدایت و وابستگی دما، از روش اسپکتروسکوپی امپدانس AC استفاده شد
11. The results show that the mechanical properties ofp-HMX can be improved by adding a little amount of F23 and the temperature dependance of the mechanical properties is inapparent at NVT ensemble.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که خواص مکانیکی ofp - HMX را می توان با افزودن مقدار کمی of و the دمایی خواص مکانیکی، در گروه NVT بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که خواص مکانیکی p-HMX می تواند با اضافه کردن مقدار کمی از F23 و وابستگی درجه حرارت از خواص مکانیکی در گروه NVT بی نظیر باشد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که خواص مکانیکی p-HMX می تواند با اضافه کردن مقدار کمی از F23 و وابستگی درجه حرارت از خواص مکانیکی در گروه NVT بی نظیر باشد
12. The core of this article is whether the regulation of minimum capital requirments of LLC derived from path dependance are justified, and what model of rule is an optimal arrangement.
[ترجمه ترگمان]هسته اصلی این مقاله این است که آیا مقررات حداقل سرمایه requirments LLC که از dependance مسیر مشتق شده اند، توجیه شده اند و چه مدلی از قانون یک چیدمان بهینه است
[ترجمه گوگل]هسته این مقاله این است که آیا تنظیم حداقل الزامات سرمایه از LLC حاصل از وابستگی مسیر توجیه شده است، و چه مدل حکومت یک ترتیب بهینه است
[ترجمه گوگل]هسته این مقاله این است که آیا تنظیم حداقل الزامات سرمایه از LLC حاصل از وابستگی مسیر توجیه شده است، و چه مدل حکومت یک ترتیب بهینه است
13. One of the most remarkable peculiarities of the institutions of the Republic is also traceable to this dependance of the Quaestiones on the Comitia .
[ترجمه ترگمان]یکی از شگفت انگیزترین ویژگی های نهاده ای جمهوری نیز به این dependance از the ها در the قابل ردیابی است
[ترجمه گوگل]یکی از برجسته ترین ویژگی های موسسات جمهوری، این است که به این وابستگی های قضایی در کمیتی قابل پیگیری است
[ترجمه گوگل]یکی از برجسته ترین ویژگی های موسسات جمهوری، این است که به این وابستگی های قضایی در کمیتی قابل پیگیری است
14. Another function (which may be the identity) computes the output of the artificial neuron (sometimes in dependance of a certain threshold).
[ترجمه ترگمان]یک تابع دیگر (که ممکن است هویت باشد)خروجی نورون مصنوعی (گاهی در dependance یک آستانه خاص)را محاسبه می کند
[ترجمه گوگل]یک تابع دیگر (که ممکن است هویت باشد) خروجی نورون مصنوعی (گاهی اوقات وابسته به یک آستانه مشخص) را محاسبه می کند
[ترجمه گوگل]یک تابع دیگر (که ممکن است هویت باشد) خروجی نورون مصنوعی (گاهی اوقات وابسته به یک آستانه مشخص) را محاسبه می کند
کلمات دیگر: