کلمه جو
صفحه اصلی

bed linen


ملافه و روبالشی و غیره

انگلیسی به فارسی

ملافه و روبالشی و غیره


تخت خواب


انگلیسی به انگلیسی

• bed sheets, bedding materials (bedcover, bedclothes, bedspread, etc.)
bed linen is sheets and pillowcases.
bed sheets, pillowcases, covers for feather comforter

اسم ( noun )
• : تعریف: sheets and pillowcases collectively.

مترادف و متضاد

bed sheet


Synonyms: bedding, dust ruffle, duvet cover, pillowcase, pillow slip, sham, sheeting, sheets


جملات نمونه

1. The bed linen is patterned in stylish checks, stripes, diagonals and triangles.
[ترجمه ترگمان]لایه رخت خوابی با checks شیک، راه راه، diagonals و triangles طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کتانی دارای چکمه های شیک، راه راه، قطر و مثلث است

2. We're a bit low on bed linen.
[ترجمه ترگمان]ما یک کم لباس زیر تخت داریم
[ترجمه گوگل]ما کم کم روی تخت خوابیم

3. The bed linen coordinates with the bedroom curtains.
[ترجمه ترگمان]The تخت خواب با پرده های اتاق خواب
[ترجمه گوگل]تخت خواب با پرده های اتاق خواب هماهنگ می شود

4. We change the bed linen once a week.
[ترجمه ترگمان]هفته ای یک بار رخت خواب را عوض می کنیم
[ترجمه گوگل]یک بار در هفته پارچه کتانی را عوض می کنیم

5. Astor limed oak clock Bed linen Avignon White double duvet cover, from £6 99; filled pillowcase.
[ترجمه ترگمان]Astor oak limed Bed Avignon cover White با روبالشی پر شده از ۶ پوند و روبالشی پر شده
[ترجمه گوگل]ساعت مچی آستون ساعت مچی دوزی لباس تخت دوزی آوینیون سفید، از 6 پوند، 99؛ بالش پر شده

6. Bed linen should be spotless and pyjamas or nightdresses well cared for.
[ترجمه ترگمان]رخت خواب باید تمیز باشد و پیژامه یا nightdresses به تن داشته باشد
[ترجمه گوگل]تختخواب باید بدون عارضه باشد و لباس خواب یا لباس شب برای مراقبت مناسب باشد

7. Soft, creamy bed linen adds a luxurious touch and complements any colour scheme.
[ترجمه ترگمان]کتانی ملایم نرم، یک لمس لوکس اضافه می کند و هر طرح رنگی را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]کتانی نرم و خامه ای یک لمس لوکس و مکمل هر طرح رنگی را اضافه می کند

8. The twice-soaked bed linen lights quickly, paraffin overcoming blood.
[ترجمه ترگمان]دو چراغ رخت خیس که به سرعت برق می زند، پارافین به خون
[ترجمه گوگل]تخت خواب دو بار خیس شده به سرعت به سر می برد، پارافین غلبه بر خون

9. Red notebook Bed linen Samba square dance double duvet cover; pillowcase.
[ترجمه ترگمان]دفترچه جلد قرمز، لباس رقص چهار نفره، روبالشی، روبالشی
[ترجمه گوگل]تختخواب سفری قرمز Samba square dance cover duvet؛ بالشتک

10. Water carafe and glass. Red notebook Bed linen Samba square dance double duvet cover; pillowcase.
[ترجمه ترگمان]مقدار کافی شیشه و شیشه دفترچه جلد قرمز، لباس رقص چهار نفره، روبالشی، روبالشی
[ترجمه گوگل]گردنبند آب و شیشه تختخواب سفری قرمز Samba square dance cover duvet؛ بالشتک

11. Floral bed linen and a plain white quilted bedcover with masses of appliqued cushions, for example, capture the romantic look perfectly.
[ترجمه ترگمان]روی روتختی گلزار تپه و یک روتختی سفید و سفید، که برای مثال، آن نگاه رمانتیک را کام لا به خود جلب کرده بود
[ترجمه گوگل]برای مثال، ملحفه ای از جنس گل و یک دستبند سفال سفید سفالی با حجم زیادی از بالشتک های پلاستیکی، به طرز شگفت انگیزی ظاهر عاشقانه را جذب می کند

12. The fabric is often used for a quilt, bed linen, or doily .
[ترجمه ترگمان]پارچه اغلب برای یک لحاف، کتانی و یا doily استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این پارچه اغلب برای یک دستمال سفره، کتانی یا خیاطی استفاده می شود

13. Bed linen and towels changed daily.
[ترجمه ترگمان]رختخواب و حوله هر روز عوض می شد
[ترجمه گوگل]ملافه و حوله روزانه تغییر می کند

14. Carpets, Coverlets and Bedspreads, Blankets, Children Blankets, Bed Linen, Shower Curtains Bathroom Accessories Blankets.
[ترجمه ترگمان]فرش فرش، coverlets و bedspreads، Blankets، کودکان Blankets، تخت خواب کتانی، Shower Curtains حمام و لوازم جانبی حمام
[ترجمه گوگل]تابلو فرش، روکش و پتو، پتو، پتو بچه، تختخواب، پرده دوش پتو حمام

15. Then a chair. Then a lamp, bed linen, a cooking pot, a water pot.
[ترجمه ترگمان]بعد یک صندلی بعد، یک چراغ، رخت خواب، یک قوری آب، یک قوری آب
[ترجمه گوگل]سپس یک صندلی سپس یک لامپ، کتانی، یک ظرف پخت و پز، یک دیگ آب گرم

پیشنهاد کاربران

bed linen ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: ملزومات پارچه ای تخت
تعریف: ملزومات پارچه ای قابل شست وشوی تخت، مانند ملافه و شمد و روبالشی


کلمات دیگر: