کلمه جو
صفحه اصلی

hematological

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to hematology, of or pertaining to the scientific study of blood

جملات نمونه

1. MethodsThe some hematological and biochemical indexes were determined by semi-automatic biochemical analyzer and hemacytometer in 10 kinds of usual SPF grade rats and mice of different ages and sexes.
[ترجمه ترگمان]MethodsThe برخی از شاخص های بیوشیمیایی و بیوشیمیایی با استفاده از تحلیل گر بیوشیمیایی نیمه اتوماتیک و hemacytometer در ۱۰ نوع موش خانگی با SPF معمول و موش های سن و جنس مختلف تعیین شد
[ترجمه گوگل]روش ها: برخی از شاخص های هماتولوژیک و بیوشیمیایی با استفاده از آنالیزور بیوشیمیایی نیمه اتوماتیک و هماتسایتومتر در 10 نوع موش صحرایی SPF معمولی و موش های مختلف سنی و جنسی تعیین شد

2. Hematological malignant diseases rarely uterine cervix as primary malignancies.
[ترجمه ترگمان]بیماری های خطرناک به ندرت بر روی دهانه رحم به عنوان malignancies اولیه رحم قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بیماری های بدخیم هماتولوژیک به ندرت به عنوان سرطان دهانه رحم به عنوان بدخیمی های اولیه شناخته می شود

3. Methods Retrospectively analyze the hematological clinical manifestation in 182 cases of infectious mononucleosis.
[ترجمه ترگمان]روش ها retrospectively تجلی بالینی hematological را در ۱۸۲ مورد عفونی عفونی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند
[ترجمه گوگل]روشها به صورت یکپارچه، تظاهرات بالینی هماتولوژیک را در 182 مورد مونونوکلئوز عفونی بررسی می کنند

4. The patients' general conditions improved obviously, neither hematological nor immunological examination changed obviously, nor complications such as esophageal perforation or hematorrhea.
[ترجمه ترگمان]شرایط عمومی بیماران بطور واضح بهبود پیدا کرد، نه hematological و نه بررسی immunological به طور واضح تغییر کرد، و نه عوارض مانند esophageal perforation یا hematorrhea
[ترجمه گوگل]شرایط عمومی بیماران به طور واضح بهبود یافته است، نه معاینه هماتولوژیک و هم ایمونولوژیک، و نه عوارض مانند سوراخ شدن مری یا هماتروه

5. Arsenical has been used in the treatment of hematological diseases and solid tumor widely.
[ترجمه ترگمان]arsenical در درمان بیماری های hematological و تومور جامد به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]Arsenical در درمان بیماری های هماتولوژیک و تومور جامد به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است

6. In the case of cancer, usually hematological malignancies such as acute leukemias, there are white blood cell counts high enough to cause hemostasis and "sludging" in the capillaries.
[ترجمه ترگمان]در مورد سرطان، معمولا hematological malignancies مانند leukemias حاد، گلبول های سفید خون هستند که به اندازه کافی بالا هستند تا hemostasis و \"sludging\" در مویرگ ها را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]در مورد سرطان، معمولا بدخیمی های هماتولوژیک مانند لوسمی حاد، تعداد گلبول های سفید خون به اندازه کافی بالا است که باعث ایجاد هموستاز و لجن در مویرگ ها می شود

7. Hematological malignant diseases rarely affect the uterine cervix as primary malignancies.
[ترجمه ترگمان]بیماری های خطرناک به ندرت بر روی رحم رحمی به عنوان malignancies اولیه تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]بیماری های بدخیم هماتولوژیک به ندرت بر روی رحم رحم به عنوان بدخیمی های اولیه تأثیر می گذارد

8. Hematological, director of Army General Hospital doctors, professors, graduate student instructors, post - doctoral.
[ترجمه ترگمان]Hematological، مدیر بیمارستان عمومی ارتش، استادان، مربیان فارغ التحصیل دانشگاه، دوره دکترا
[ترجمه گوگل]هماتولوژیست، مدیر کل بیمارستان ارتش، پزشکان، استادان، مدرسان فارغ التحصیل، دکتری است

9. Extramedullary hematopoiesis is usually secondary to hematological problem as a compensatory mechanism for insufficient erythrocyte formation.
[ترجمه ترگمان]خون ساز معمولا برای حل مشکل به عنوان مکانیزم جبرانی برای تشکیل ناکافی erythrocyte، ثانویه است
[ترجمه گوگل]هماتوپوئید Extramedullary معمولا به دلیل مشکلات هماتولوژی به عنوان یک مکانیسم جبرانی برای تشکیل نادرست اریتروسیت ثانویه است

10. Objective To study the clinical, hematological and cytogenetical characteristics in Fanconi anemia(FA).
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های بالینی، hematological و cytogenetical در کم خونی فانکونی (FA)
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص بالینی، هماتولوژیکی و سیتوژنتیکی آنمی فانکونی (FA)

11. Some malignant and nonmalignant hematological diseases can be cured by the transplantation of allogeneic stem cell. It is thought to be one of the landmarks in the development of modern medicine.
[ترجمه ترگمان]برخی بیماری های بدخیم و nonmalignant hematological می توانند با پیوند سلول بنیادی allogeneic درمان شوند تصور می شود که آن یکی از نشانه های اصلی توسعه پزشکی مدرن باشد
[ترجمه گوگل]برخی از بیماری های بدخیم و غیرقطعی هماتولوژیک می توانند توسط پیوند سلول های بنیادی آلوژنیک درمان شوند فکر می شود یکی از نشانه های توسعه پزشکی مدرن است

12. The generation and development of hematological malignancies are close related to vasculogenesis,(Sentence dictionary) so it is an important tactic of anti-vessel growth therapy in hematological malignancies.
[ترجمه ترگمان]تولید و توسعه of malignancies نزدیک به vasculogenesis، (فرهنگ لغت میانی)است، بنابراین این یک تاکتیک مهم برای درمان ضد رگ در hematological malignancies است
[ترجمه گوگل]تولید و توسعه بدخیمی های هماتولوژیک نزدیک به عروق کرونری، (فرهنگ لغت حکم) نزدیک است، بنابراین تاکتیک مهم در درمان رشد ضد سرطان در بدخیمی های هماتولوژیک است

13. This paper reports the clinical hematological data of proband and the results of gene analysis, as well as a preliminary discussion on the characteristics and significance of its distribution.
[ترجمه ترگمان]این مقاله داده های بالینی hematological of و نتایج تجزیه و تحلیل ژن و همچنین بحث مقدماتی درباره مشخصات و اهمیت توزیع آن را گزارش می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، داده های بالینی خونشناسی پرونده و نتایج تجزیه و تحلیل ژن، و همچنین بحث اولیه در مورد ویژگی ها و اهمیت توزیع آن گزارش شده است

14. An agar gel immunodiffusion(ID)test for detecting antibodies to bovineleukemic virus(BLV)and a hematological examination were carried out on 1134head of cattle in 6 herds.
[ترجمه ترگمان]یک تست کشت آگار gel (ID)برای تشخیص آنتی بادی در ویروس bovineleukemic (BLV)و آزمایش hematological بر روی سر گاو در ۶ گله انجام شد
[ترجمه گوگل]آزمایش Immunophysiology (ID) ژل آگار برای شناسایی آنتی بادیهای ویروسی بویین لوکمی (BLV) و بررسی هماتولوژیک در 1134 مورد از گاوها در 6 گله انجام شد

15. It has been reported in association with acute myeloid leukemia, myeloproliferative disorders, and myelodysplasia in blast transformation, as well as in patients with no known hematological disorders.
[ترجمه ترگمان]این بیماری در ارتباط با leukemia myeloid حاد، اختلالات myeloproliferative و اختلال در تبدیل انفجار و نیز در بیماران با اختلالات ژنتیکی شناخته شده گزارش شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است در ارتباط با لوسمی میلوئید حاد، اختلالات میلوپرولیفراتیو و میلولد پلاسمی در تحریک انفجار، و همچنین در بیماران با اختلالات خون شناختی شناخته شده است

پیشنهاد کاربران

خون شناسی


کلمات دیگر: