کلمه جو
صفحه اصلی

hempen


کنفی، سازو، ساخته شده از کنف، شاهدانه ای، علفی، ساخته شده ازلیف های شاهدانه

انگلیسی به فارسی

کنفی، سازو، ساخته شده از کنف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, made of, or resembling hemp.

• of hemp (plant from which fiber and drugs are obtained)

جملات نمونه

1. Frederick Brewing officials say drinking Hempen Ale will not produce a positive drug test.
[ترجمه ترگمان]مقامات فردریک Brewing می گویند نوشیدن hempen Ale یک تست مثبت مواد مخدر را تولید نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]مسئولان Frederick Brewing معتقدند نوشیدن Hempen Ale آزمایش مثبت دارویی تولید نمی کند

2. Masidun is a utensil used when twisting hempen threads in old times.
[ترجمه ترگمان]Masidun ماده ای است که در زمان های گذشته رشته رشته فی را تاب می دهد
[ترجمه گوگل]Masidun یک ظروف است که در زمان های قدیمی استفاده می شود

3. With the elimination of twiddling hempen threads by hand, Masidun is disappearing gradually because of aging and being destroyed.
[ترجمه ترگمان]با حذف رشته های کن فی با دست، Masidun به دلیل پیری محو می شود و نابود می شود
[ترجمه گوگل]با حذف رشته های پشم گوسفند دوتایی توسط دست، ماسیدون به تدریج به دلیل پیری و نابودی ناپدید می شود

4. Disbursing the twist hempen thread follows the example of the examination so that university capital administration community and economic results are lift.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع که تغییر رشته کن فی از نمونه آزمایش پیروی می کند به طوری که جامعه مدیریت سرمایه دانشگاه و نتایج اقتصادی در حال بلند شدن هستند
[ترجمه گوگل]پرداختن به موضوع پیچ و تاب و به دنبال نمونه ای از معاینه به طوری که جامعه مدیریت دانشگاه سرمایه گذاری و نتایج اقتصادی بلند کردن

5. Plant the crop such as wheaten, corn, potato, horsebean, hempen, cole aptly, a year one ripe.
[ترجمه ترگمان]محصول پنبه مانند wheaten، ذرت، سیب زمینی، horsebean، کن فی، cole، یک سال فرا رسیده بود
[ترجمه گوگل]گیاهان مانند گندم، ذرت، سیب زمینی، اسب، کپن، کول درست، یک سال رسیده است

6. His enjoyment of clothing was like this: he wore three lengths of hempen cloth.
[ترجمه ترگمان]از لباس پوشیدن لباسش مانند این بود: سه قسمت از پارچه فی را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]لذت بردن از لباسش این بود: او سه طناب از پارچه پنبه ای داشت

7. " the Du Baijue that pull Mu replies calmingly: "Throw it into bag of a hempen cigarette, remand the castle is.
[ترجمه ترگمان]the که Mu را می کشد جواب می دهد: \" آن را به کیسه یک سیگار کن فی بیندازید و قلعه را تحویل دهید
[ترجمه گوگل]'Du Baijue که مگس را به آرامی پاسخ می دهد: 'آن را به کیسه یک سیگار کشف کنید، قلعه را بازسازی کنید

8. The wife is shedding a tear to had cleared away his baggage, go to a hempen bag again throw beside the husband say: "You are gotten!"
[ترجمه ترگمان]زن اشک می ریزد و بار دیگر بار و بنه خود را پاک می کند، بار دیگر به کیسه کن فی می رود که می گفت: \"تو گرفته شدی!\"
[ترجمه گوگل]همسر اشک می ریزد تا چمدان خود را پاک کند، به یک کیسه شفابخش بازگردانده می شود و در کنار شوهر می گوید: 'شما بدست آمده اید!'

9. Holly's cloak was fastened with a silver clasp, and Frenya had a girdle of hempen rope wound about her middle from her hips to breasts.
[ترجمه ترگمان]شنل هالی با یک سنجاق نقره ای بسته شده بود و Frenya کمربندی از طناب به طناب پیچیده بود که از کمر تا سینه هایش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]مخملی هالی با قلاب نقره ای پوشانده شده بود و فریا کمربند طناب پاشنه زدن را در اطراف او گذاشت تا از کمر به سینه ها برسد


کلمات دیگر: