(عامیانه) عهد شکنی کردن، بی وفایی کردن، خیانت کردن، عدول کردن، خلف وعده کردن، قول شکنی کردن، زیر حرف خود زدن
go back on
(عامیانه) عهد شکنی کردن، بی وفایی کردن، خیانت کردن، عدول کردن، خلف وعده کردن، قول شکنی کردن، زیر حرف خود زدن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to retract (a promise, statement, or decision).
• betray one's trust, break a promise
جملات نمونه
1. You can't go back on your promise now.
[ترجمه دریا] اکنون نمی توانید به قول خود برگردید.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر نمی توانی به قولت عمل کنی[ترجمه گوگل]اکنون نمیتوانید وعده خود را بازگردانید
2. Don't go back on your word.
[ترجمه ترگمان]به قولت عمل نکن
[ترجمه گوگل]بر روی کلمه خود ننشینید
[ترجمه گوگل]بر روی کلمه خود ننشینید
3. The government looks likely to go back on its decision to close the mines.
[ترجمه دریا] به نظر می رسد دولت به تصمیم خود در مورد بستن معادن برگردد.
[ترجمه ترگمان]دولت به احتمال زیاد تصمیم خود مبنی بر بستن مین ها را ادامه خواهد داد[ترجمه گوگل]دولت احتمالا به تصمیم خود برای بستن معادن بازگشته است
4. I go back on the dole when the shooting season's finished.
[ترجمه ترگمان]وقتی فصل شکار به پایان می رسد، بر می گردم
[ترجمه گوگل]وقتی فصل تیراندازی به پایان رسید، به عقب برگردم
[ترجمه گوگل]وقتی فصل تیراندازی به پایان رسید، به عقب برگردم
5. The budget crisis has forced the President to go back on his word.
[ترجمه ترگمان]بحران بودجه رئیس جمهور را وادار به بازگشت به قولش کرد
[ترجمه گوگل]بحران بودجه، رئیس جمهور را مجبور کرده است که به حرفش بازگردد
[ترجمه گوگل]بحران بودجه، رئیس جمهور را مجبور کرده است که به حرفش بازگردد
6. He hoped to get a new truck and go back on the road.
[ترجمه دریا] او امیدوار بود کامیون جدیدی تهیه کند و به جاده باز گردد.
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود کامیون جدید بگیرد و به جاده برگردد[ترجمه گوگل]او امیدوار بود یک کامیون جدید بسازد و به جاده برود
7. I trusted her not to go back on her word .
[ترجمه ترگمان]من به او اعتماد کردم که به حرف او برگردد
[ترجمه گوگل]من به او اطمینان نکردم که به حرفش برسد
[ترجمه گوگل]من به او اطمینان نکردم که به حرفش برسد
8. Now he had the nerve to go back on his word.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر جرات کرده بود به حرف خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]حالا او عصب بود تا به حرفش بازگردد
[ترجمه گوگل]حالا او عصب بود تا به حرفش بازگردد
9. It's not an honourable thing to go back on your treaties: that was his point.
[ترجمه ترگمان]این کار شرافتمندانه ای نیست که بر عهد خودت برگردی: منظور او همین بود
[ترجمه گوگل]این یک چیز شایسته نیست که به عقود خود بازگردد: این نقطه او بود
[ترجمه گوگل]این یک چیز شایسته نیست که به عقود خود بازگردد: این نقطه او بود
10. Continue to Skinningrove then go back on the cliffs above Hummersea Scar and over to the cottages of Upton.
[ترجمه ترگمان]به to ادامه بده بعد برگرد به صخره ها، بالای Hummersea و به سمت کلبه های of
[ترجمه گوگل]سپس به Skinningrove بروید و سپس به صخره ها در بالای Hummersea Scar بروید و به کلبه های آپتون بروید
[ترجمه گوگل]سپس به Skinningrove بروید و سپس به صخره ها در بالای Hummersea Scar بروید و به کلبه های آپتون بروید
11. Turn left into Bleak Terrace and go back on to the Fell through the wicket gate to the village boundary wall.
[ترجمه ترگمان]به سمت چپ پیچید و از دروازه کوچک عبور کرد و به دیوار حیاط دهکده رسید
[ترجمه گوگل]به Bleak Terrace به سمت چپ بروید و از طریق دروازه حیاط به دیوار مرزی روستا بروید
[ترجمه گوگل]به Bleak Terrace به سمت چپ بروید و از طریق دروازه حیاط به دیوار مرزی روستا بروید
12. " I made the peace, remember, I can't go back on my word. "
[ترجمه ترگمان]با آرامش گفتم: به خاطر داشته باش که من نمی تونم به قولم عمل کنم
[ترجمه گوگل]'من صلح آمیز ساختم، به یاد داشته باش، من نمی توانم بر روی کلمه من برود '
[ترجمه گوگل]'من صلح آمیز ساختم، به یاد داشته باش، من نمی توانم بر روی کلمه من برود '
13. I won't go back on my word.
[ترجمه ترگمان]به حرفم بر نمی گردم
[ترجمه گوگل]من بر روی کلمه ی من نخواهم ماند
[ترجمه گوگل]من بر روی کلمه ی من نخواهم ماند
14. He's not the sort of man who would go back on his word.
[ترجمه دریا] او مردی نیست که به قول خودش برگردد.
[ترجمه ترگمان]اون از اون آدم هایی نیست که به قولش عمل کنه[ترجمه گوگل]او مردی نیست که بر روی کلمهش بازگردد
پیشنهاد کاربران
زدن زیر قول
شکستن قول
Break your promise
شکستن قول
Break your promise
کلمات دیگر: