کلمه جو
صفحه اصلی

cause of death

انگلیسی به انگلیسی

• medical factor that lead to the death of a person

جملات نمونه

1. It was almost impossible to pinpoint the cause of death.
[ترجمه ترگمان]تقریبا غیرممکن بود که علت مرگ را مشخص کند
[ترجمه گوگل]تقریبا غیرممکن بود که علت مرگ مشخص شود

2. The probable cause of death was heart failure.
[ترجمه ترگمان]دلیل احتمالی مرگ، شکست قلبی بوده
[ترجمه گوگل]دلیل احتمالی مرگ نارسایی قلبی بود

3. Breast cancer is the leading cause of death for American women in their forties.
[ترجمه ترگمان]سرطان سینه عامل اصلی مرگ زنان آمریکایی در سنین ۴۰ سالگی است
[ترجمه گوگل]سرطان پستان عامل اصلی مرگ زنان آمریکایی در دهه چهل است

4. Cancer is the leading cause of death in women.
[ترجمه ترگمان]سرطان علت اصلی مرگ در زنان است
[ترجمه گوگل]سرطان عامل اصلی مرگ در زنان است

5. The cause of death was a shotgun blast at close range.
[ترجمه ترگمان]علت مرگ یک انفجار تفنگ ساچمه ای در فاصله نزدیک بود
[ترجمه گوگل]علت مرگ انفجار تفنگ ساچمه ای در محدوده نزدیک بود

6. Smoking is the biggest preventable cause of death and disease.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن بزرگ ترین عامل قابل پیش گیری از مرگ و بیماری است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن بزرگترین علت قابل پیشگیری از مرگ و بیماری است

7. Police are still trying to establish the cause of death.
[ترجمه ترگمان]پلیس هنوز در تلاش است تا علت مرگ را تعیین کند
[ترجمه گوگل]پلیس در حال تلاش برای ایجاد علت مرگ است

8. The exact cause of death is still open to question .
[ترجمه ترگمان]علت دقیق مرگ هنوز باز است
[ترجمه گوگل]علت دقیق مرگ هنوز هم برای سوال است

9. The cause of death was asphyxiation.
[ترجمه ترگمان]علت مرگ خفگی بوده
[ترجمه گوگل]علت مرگ مصیبت بود

10. Heroin overdose is a major cause of death among heroin users.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد مصرف بیش از حد هروئین موجب مرگ در میان مصرف کنندگان هروئین می شود
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد هروئین عامل اصلی مرگ در میان مصرف کنندگان هروئین است

11. An inquest was held to discover the cause of death.
[ترجمه ترگمان]جریان تحقیق در جریان بود که علت مرگ را کشف کند
[ترجمه گوگل]یک تحقیق برای کشف علت مرگ انجام شد

12. An autopsy was being done to establish the cause of death.
[ترجمه ترگمان]کالبد شکافی این بود که علت مرگ را ثابت کند
[ترجمه گوگل]برای تشخیص علت مرگ، یک کالبد شکافی انجام شد

13. The immediate cause of death is unknown.
[ترجمه ترگمان]علت فوری مرگ نامعلوم است
[ترجمه گوگل]علت فوری مرگ ناشناخته است

14. He gave the cause of death as multiple injuries.
[ترجمه ترگمان]او علت مرگ را چندین بار زخمی کرد
[ترجمه گوگل]او علت مرگ را به علت آسیب های متعدد به ارمغان آورد

15. The most frequent cause of death is heart attack.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین علت مرگ حمله قلبی است
[ترجمه گوگل]شایع ترین علت مرگ، حمله قلبی است

پیشنهاد کاربران

علت مرگ


کلمات دیگر: