کلمه جو
صفحه اصلی

firstborn


فرزند ارشد، نخست زاده، ارشد، نخست زاده، فرزندارشد

انگلیسی به فارسی

نخست‌زاده، ارشد، فرزند ارشد


اولین فرزند، نخست زاده، ارشد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: born before any other child or offspring of a parent or parents.
اسم ( noun )
• : تعریف: the first child or offspring of a parent or parents.

• first child born into a family, eldest child, eldest sibling
eldest, first in the order of birth
you can refer to someone's first child as their first-born or their first-born child; a literary word.

جملات نمونه

1. her firstborn is named jahangir
فرزند ارشدش جهانگیر نام دارد.

2. Some of these would be the firstborn spawn of hybrids, human in looks yet able to procreate a purestrain Stealer.
[ترجمه ترگمان]بعضی از این ها اولین فرزندان ارشد دورگه هستند که در عین حال قادر به تولید مثل زاد و ولد هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از این ها می توانند تخم های اولیهای از هیبرید ها باشند، اما انسان هنوز قادر به تولید یک Steal است

3. She possessed unimpeachable status, for she was the Firstborn.
[ترجمه ترگمان]او از همه جا خبر داشت، چون داشت می رفت
[ترجمه گوگل]او دارای وضعیت غیرمعمول بود، زیرا او اولین فرزند بود

4. Often, the firstborn are favoured from the moment of birth.
[ترجمه ترگمان]اغلب، اولین پسری که از زمان تولد به دنیا می آید
[ترجمه گوگل]اغلب اولین تولد از لحظه تولد مطلوب است

5. With the birth of his firstborn son, the nobleman had thrown an elaborate party for hundreds of guests.
[ترجمه ترگمان]با تولد فرزند نخستین پسرش، آن مرد برای صدها نفر مهمانی درست کرده بود
[ترجمه گوگل]با تولد فرزند اولیای خود، نجیب زاده حزب استادانه ای برای صدها مهمان پرتاب کرد

6. Born in Dublin, in 186 the firstborn of John Butler Yeats and Susan Mary Yeats.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶، در سال ۱۸۶ به دنیا آمد و اولین فرزندان جان باتلر ییتس و سوزان مری ییتس ییتس ییتس است
[ترجمه گوگل]متولد در دوبلین، در سال 186، اولین فرزند جان بوتلر ییتس و سوزان مری یاتس بود

7. The firstborn gets more attention, more opportunity for responsibility and leadership.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار توجه بیشتر و فرصت بیشتر برای مسئولیت پذیری و رهبری را جلب می کند
[ترجمه گوگل]اولین بارداری توجه بیشتری را به خود جلب می کند، فرصت بیشتری برای مسئولیت و رهبری دارد

8. Set apart for the LORD your God every firstborn male of your herds and flocks.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که هر اولین بار فرزندان شما گله و گله های شما را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]برای خداوند، خدای خود، هر مرد اولسار گله و گله خود را جدا کنید

9. He smote also all the firstborn in their land, the chief of all their strength.
[ترجمه ترگمان]او همچنین تمام the در سرزمین آن ها را شکست و رئیس تمام نیروی خود را شکست داد
[ترجمه گوگل]او همچنین همه اولین باری را که در سرزمینشان بودند، از همۀ قدرت هایشان سوزاند

10. The sons of Samuel : Joel the firstborn and Abijah the second son.
[ترجمه ترگمان]پسران ساموئل: جوئل ارشد و Abijah پسر دوم
[ترجمه گوگل]پسران ساموئل: جوئل اولی و ابجیح پسر دوم

11. Lk 2:7 And she bore her firstborn son; and she wrapped Him in swaddling clothes and laid Him in a manger because there was no place for them in the inn.
[ترجمه ترگمان]ساعت دو و هفت و هفت فرزند خود را به او رساند و او را در قنداق فرو برد و او را در آخور فرو برد، چون در مسافرخانه جایی برای آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]لک 2: 7 و او اولین فرزند خود را بریده بود و او او را در لباس های شلاق زد و او را در یک خیمه گذاشت، زیرا برای آنها در خانه نبود

12. Here, use my firstborn son as a lawn ornament.
[ترجمه ترگمان] بیا، از اولین پسرم به عنوان زینت چمن استفاده کن
[ترجمه گوگل]در اینجا، از فرزند اولی من به عنوان عروسی چمن استفاده کنید

13. Isaac and Rebekah had twin sons, Esau the firstborn and Jacob.
[ترجمه ترگمان]اسحاق و ربکا یک پسر دوقلو داشتند که اولین و اولین firstborn و جیکوب بودند
[ترجمه گوگل]اسحاق و ربکا پسران دوقلو داشتند، ایسا اولاند و یعقوب

14. Of the Shilonites : Asaiah the firstborn and his sons.
[ترجمه ترگمان] از \"Shilonites\" - ه برای اولین پسر و پسراش از بین رفت
[ترجمه گوگل]از شیلیان: آسایا اولیای و پسرانش

Her firstborn is named Jahangir.

فرزند ارشدش جهانگیر نام دارد.


پیشنهاد کاربران

SB'S FIRST CHILD - اولین میوه ی زندگی کسی - فرزند ارشد خانه

sb’s first child

Ex ) Do first born s develop closer relationship with their parents than their brothers and sisters?


فرزند اول ( ارشد ) خانواده


کلمات دیگر: