بی مشتری ماندن، خواهان نداشتن
go begging
بی مشتری ماندن، خواهان نداشتن
انگلیسی به انگلیسی
• seek handouts, seek charity, solicit alms; be in little demand
جملات نمونه
1. There is other housing going begging in town.
[ترجمه ترگمان]خانه های دیگری هم در شهر گدایی می کنند
[ترجمه گوگل]مسکن دیگری وجود دارد که در شهر گدایی می کند
[ترجمه گوگل]مسکن دیگری وجود دارد که در شهر گدایی می کند
2. If that sandwich is going begging, I'll have it.
[ترجمه ترگمان]اگر این ساندویچ گدایی کند، من آن را خواهم گرفت
[ترجمه گوگل]اگر آن ساندویچ گناه می کند، من آن را خواهم داشت
[ترجمه گوگل]اگر آن ساندویچ گناه می کند، من آن را خواهم داشت
3. There's a beer going begging if anyone's interested.
[ترجمه ترگمان]اگه کسی خوشش بیاد، یه آبجو هست
[ترجمه گوگل]اگر فردی علاقه مند باشد، یک آبجو می خواند
[ترجمه گوگل]اگر فردی علاقه مند باشد، یک آبجو می خواند
4. I'll have that last cake if it's going begging.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهد گدایی کند، من آخرین کیک را خواهم گرفت
[ترجمه گوگل]اگر آن را گدایی کند، من آخرین کیک را خواهم گرفت
[ترجمه گوگل]اگر آن را گدایی کند، من آخرین کیک را خواهم گرفت
5. If that bottle of wine is going begging, I'll have it.
[ترجمه ترگمان]اگر آن بطری شراب گدایی کند، آن را خواهم گرفت
[ترجمه گوگل]اگر آن بطری شراب شروع به التماس کند، من آن را خواهم داشت
[ترجمه گوگل]اگر آن بطری شراب شروع به التماس کند، من آن را خواهم داشت
6. A host of chances went begging and they had a cracking goal from John Hartless ruled out for offside.
[ترجمه ترگمان]یک میزبان شانس به گدایی ادامه داد و آن ها یک هدف ترک از جان Hartless برای offside داشتند
[ترجمه گوگل]یک میزبان فرصت ها التماس کرد و هدف آنها از جان هارتلز خارج شد
[ترجمه گوگل]یک میزبان فرصت ها التماس کرد و هدف آنها از جان هارتلز خارج شد
7. The crucial part was what came between those two goals, however, with a glut of chances going begging.
[ترجمه ترگمان]با این حال قسمت مهم آن چیزی بود که بین این دو هدف حاصل شد، با این حال، با وفور فرصت هایی برای گدایی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بخش مهمی این بود که بین این دو هدف اتفاق افتاد، با این حال، با فراموشی از شانس گدایی
[ترجمه گوگل]بخش مهمی این بود که بین این دو هدف اتفاق افتاد، با این حال، با فراموشی از شانس گدایی
8. Some people had to go begging during the disaster.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم باید در طی این فاجعه التماس می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم باید در طول فاجعه التماس کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم باید در طول فاجعه التماس کنند
9. Small breathe out: Without, never mind nevertheless, I go begging deities.
[ترجمه ترگمان]نفس کوچک بکش: با این حال، به هر حال، من به خدایان التماس می کنم
[ترجمه گوگل]تنفس کوچک: بدون، هرگز ذهنم را نادیده نگیر، من به خدایان التماس می کنم
[ترجمه گوگل]تنفس کوچک: بدون، هرگز ذهنم را نادیده نگیر، من به خدایان التماس می کنم
10. I need to go begging for used appliances.
[ترجمه ترگمان]من احتیاج به گدایی برای لوازم دست دوم دارم
[ترجمه گوگل]من باید برای لوازم مورد استفاده التماس کنم
[ترجمه گوگل]من باید برای لوازم مورد استفاده التماس کنم
11. Do not wait until injury time go begging for forgiveness only.
[ترجمه ترگمان]صبر نکنید تا زمانی که زمان برای بخشش از شما درخواست بخشش کنید
[ترجمه گوگل]صبر کن تا وقت مصیبت فقط برای بخشش خواسته شود
[ترجمه گوگل]صبر کن تا وقت مصیبت فقط برای بخشش خواسته شود
12. The following day, this person encountered tickler, go begging avalokitesvara in cloister.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، این شخص با tickler مصادف شد و به avalokitesvara در صومعه التماس کرد
[ترجمه گوگل]روز بعد، این شخص با تیکل مواجه شد و به مناسبت وحشت زده شدن در محاصره گشت
[ترجمه گوگل]روز بعد، این شخص با تیکل مواجه شد و به مناسبت وحشت زده شدن در محاصره گشت
13. She will go begging for food and money.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر غذا و پول التماس می کند
[ترجمه گوگل]او خواهان غذا و پول خواندن است
[ترجمه گوگل]او خواهان غذا و پول خواندن است
14. Do not go begging reward for your noble deeds.
[ترجمه ترگمان]به خاطر کاره ای noble به من التماس نکن
[ترجمه گوگل]برای اعمال نجیب خود پاداش ندهید
[ترجمه گوگل]برای اعمال نجیب خود پاداش ندهید
کلمات دیگر: