(پزشکی) گلیکوزوری (که اغلب نشانه ی مرض قند است)، وجود قند در پیشاب، گلوکز ادراری
glycosuria
(پزشکی) گلیکوزوری (که اغلب نشانه ی مرض قند است)، وجود قند در پیشاب، گلوکز ادراری
انگلیسی به فارسی
(پزشکی) گلیکوزوری (که اغلب نشانهی مرض قند است)، وجود قند در پیشاب، گلوکز ادراری
گلیکوزوریا
انگلیسی به انگلیسی
• presence of sugar in urine (pathology)
جملات نمونه
1. His urine tests show glycosuria which over the months abates.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ادرار نشون میده که بیشتر از چند ماه گذشته
[ترجمه گوگل]تست ادرار او نشان دهنده گلیکوسیوریا است که در طول ماهها کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تست ادرار او نشان دهنده گلیکوسیوریا است که در طول ماهها کاهش می یابد
2. Over several days, glycosuria leads to a significant osmotic diuresis, with losses of water in excess of sodium.
[ترجمه ترگمان]در طول چندین روز، glycosuria منجر به a قابل توجه اسمزی، با هدر رفتن آب در بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه گوگل]بیش از چند روز، گلیسوزوری به دیورز اسمزی قابل توجهی منجر می شود، با تلفات آب بیش از سدیم
[ترجمه گوگل]بیش از چند روز، گلیسوزوری به دیورز اسمزی قابل توجهی منجر می شود، با تلفات آب بیش از سدیم
3. Except for glycosuria, no clinical or morphologic features were predictive of the development of chronic renal failure, in this study.
[ترجمه ترگمان]بجز for، هیچ ویژگی بالینی یا ریخت شناسی پیش بینی رشد نارسایی مزمن کلیه در این مطالعه نبود
[ترجمه گوگل]به جز گلیکوزوریا، هیچ گونه ویژگی بالینی و مورفولوژیکی در پیشگیری از پیشرفت نارسایی مزمن کلیوی در این مطالعه پیش بینی نشده است
[ترجمه گوگل]به جز گلیکوزوریا، هیچ گونه ویژگی بالینی و مورفولوژیکی در پیشگیری از پیشرفت نارسایی مزمن کلیوی در این مطالعه پیش بینی نشده است
4. Methods The GTT (glucose tolerance test) and glycosuria test with breeding rhesus monkeys were used to choose the rhesus monkeys model of the spontaneous diabetes.
[ترجمه ترگمان]روش های The (آزمون تحمل گلوکز)و تست glycosuria با breeding rhesus، برای انتخاب مدل میمون rhesus از دیابت خود به خودی استفاده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: GTT (آزمایش تحمل گلوکز) و آزمون گلیکوئوزوری با میمون های پرورش میمونهای ریزوس می توان برای انتخاب مدل میمون های ریز موز دیابتی خود به خود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]روش ها: GTT (آزمایش تحمل گلوکز) و آزمون گلیکوئوزوری با میمون های پرورش میمونهای ریزوس می توان برای انتخاب مدل میمون های ریز موز دیابتی خود به خود استفاده کرد
5. Methods The GTT (glucose tolerance test) and glycosuria test in breeding rhesus monkeys were used to choose the rhesus monkey model of the spontaneous diabetes.
[ترجمه ترگمان]روش های The (آزمون تحمل گلوکز)و تست glycosuria در پرورش میمون ها به منظور انتخاب مدل میمون rhesus از دیابت خود به خودی به کار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: آزمون GTT (تحمل گلوکز) و آزمون گلیکوزوری در پرورش میمون های رشت به منظور انتخاب مدل میمون رهاوس از دیابت خودبخودی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: آزمون GTT (تحمل گلوکز) و آزمون گلیکوزوری در پرورش میمون های رشت به منظور انتخاب مدل میمون رهاوس از دیابت خودبخودی مورد استفاده قرار گرفت
6. Hyperglycemia and glycosuria tend to occur.
[ترجمه ترگمان]hyperglycemia و glycosuria معمولا رخ می دهند
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی و گلیکوزوریا تمایل دارند
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی و گلیکوزوریا تمایل دارند
7. The experiments demonstrated that the appearance of glycosuria was closely related to progressive notable elevation of blood sugar concentration(BSC).
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان داد که ظاهر of به طور نزدیکی با ارتقا قابل توجه پیشروی قند خون (BSC ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که ظهور گلیسوزوری به میزان قابل توجهی افزایش قند خون (BSC) مرتبط است
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که ظهور گلیسوزوری به میزان قابل توجهی افزایش قند خون (BSC) مرتبط است
8. The correct approach is dietary modification or, if that is satisfactory, oral agents so that there is no postprandial glycosuria.
[ترجمه ترگمان]روش صحیح اصلاح رژیم غذایی و یا اگر آن رضایت بخش است، عوامل شفاهی به گونه ای است که هیچ glycosuria postprandial وجود ندارد
[ترجمه گوگل]رویکرد صحیح، اصلاح رژیم غذایی است یا اگر رضایتبخش باشد، از عوامل خوراکی به شمار می رود تا گلیکوزوریا پس از سزارین وجود نداشته باشد
[ترجمه گوگل]رویکرد صحیح، اصلاح رژیم غذایی است یا اگر رضایتبخش باشد، از عوامل خوراکی به شمار می رود تا گلیکوزوریا پس از سزارین وجود نداشته باشد
9. Dosage should be adapted to patients individually, on the basis of periodic tests of glycosuria and blood sugar.
[ترجمه ترگمان]Dosage باید به تنهایی با بیماران به تنهایی و براساس تست های دوره ای of و قند خون تطبیق داده شوند
[ترجمه گوگل]دوز دارو باید به صورت جداگانه با توجه به آزمایشات دوره ای گلیکوزوری و قند خون تنظیم شود
[ترجمه گوگل]دوز دارو باید به صورت جداگانه با توجه به آزمایشات دوره ای گلیکوزوری و قند خون تنظیم شود
10. The kidneys cannot reabsorb the excess glucose load, causing glycosuria, osmotic diuresis, thirst, and dehydration.
[ترجمه ترگمان]کلیه ها نمی تواند فشار اضافی گلوکز را دفع کند و باعث glycosuria، diuresis اسمزی، تشنگی و dehydration شود
[ترجمه گوگل]کلیه ها نمیتوانند بار اضافی گلوکز را دوباره جذب کنند، باعث گلیسوزوری، دیورز اسمزی، تشنگی و کم آبی بدن می شود
[ترجمه گوگل]کلیه ها نمیتوانند بار اضافی گلوکز را دوباره جذب کنند، باعث گلیسوزوری، دیورز اسمزی، تشنگی و کم آبی بدن می شود
11. She is at risk for further nutrient depletion owing to catabolic effects of major surgery and inflammation, glycosuria, and gastrointestinal nutrient losses.
[ترجمه ترگمان]او در خطر کاهش بیشتر مواد مغذی به خاطر اثرات سمی جراحی اصلی و التهاب، التهاب معده و مواد مغذی معده و روده است
[ترجمه گوگل]به علت اثرات کاتابولیک جراحی عمده و التهاب، گلیسوزوری و ضایعات مواد مغذی دستگاه گوارش، او در معرض خطر کاهش بیشتر مواد مغذی قرار دارد
[ترجمه گوگل]به علت اثرات کاتابولیک جراحی عمده و التهاب، گلیسوزوری و ضایعات مواد مغذی دستگاه گوارش، او در معرض خطر کاهش بیشتر مواد مغذی قرار دارد
کلمات دیگر: