کلمه جو
صفحه اصلی

hemoconcentration

انگلیسی به فارسی

هموگلوبین


انگلیسی به انگلیسی

• high concentration of erythrocytes in the blood (medicine)

جملات نمونه

1. Hemoconcentration occurred in case one on the 4 th postoperative day, followed by cerebral thrombosis and lung infection, and died of multiple system organ failure on the 12 th postoperative day.
[ترجمه ترگمان]Hemoconcentration در ۴ ام postoperative رخ داد و پس از آن عفونت مثانه و عفونت ریوی به دست آمد و در روز ۱۲ ام ژانویه در اثر نارسایی قلبی چندین سیستم فوت کرد
[ترجمه گوگل]هموگلوبین در مواردی که در روز چهارم پس از عمل وجود دارد، به دنبال آن ترومبوز مغزی و عفونت ریه رخ می دهد و از شکست چند عضو سیستم در 12 روز پس از عمل فوت می کند

2. It is concluded that the hemoconcentration due to the plasma re distribution at the moment of strenuous running is one of physiological compensation mechanism adapting to the strenuous exercise.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری می شود که the به علت توزیع مجدد پلاسما در زمان اجرای شدید، یکی از مکانیزم جبران فیزیولوژیک است که با ورزش شدید سازگاری دارد
[ترجمه گوگل]به این نتیجه رسیده است که هموسیستریسیون به علت توزیع مجدد پلاسما در لحظات پرشده، یکی از مکانیزم های جبران فیزیولوژیکی است که با تمرین شدید سازگار است

3. The chicks showed extremely poor growth rate, high mortality, hemoconcentration.
[ترجمه ترگمان]تعداد جوجه ها، نرخ رشد بسیار ضعیفی را نشان داد، میزان مرگ و میر بالایی داشت
[ترجمه گوگل]جوجه ها میزان رشد بسیار ضعیف، مرگ و میر و هموگلوبین را نشان دادند

4. The treatment for OHSS is predominantly supportive, with the correction of electrolyte imbalances and expansion of intravascular volume thereby reducing hemoconcentration and promoting diuresis.
[ترجمه ترگمان]درمان برای OHSS عمدتا حامی، با اصلاح عدم تعادل الکترولیت و گسترش حجم intravascular است در نتیجه باعث کاهش hemoconcentration و ترویج diuresis می شود
[ترجمه گوگل]درمان OHSS عمدتا حمایتی است با اصلاح عدم تعادل الکترولیت و گسترش حجم داخل عضلانی، در نتیجه کاهش هموگلوبین و افزایش دیورز

5. In severe forms, the syndrome is characterized by ovarian enlargement, ascites, hemoconcentration, hypercoagulability, pleural effusion, oliguria, and liver function abnormalities.
[ترجمه ترگمان]در اشکال شدید، سندرم با بزرگ شدن تخمدان، ascites، hemoconcentration، hypercoagulability، effusion، pleural، oliguria و abnormalities عملکرد کبد مشخص می شود
[ترجمه گوگل]در فرم های شدید، این سندرم با بزرگ شدن تخمدان، آسیت، هموسیستی، هیپوکوآوآگولاسیون، پلورال افیوژن، الیگوری و اختلالات عملکرد کبد مشخص می شود


کلمات دیگر: