ناامنی
inconsolably
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in an inconsolable manner, disconsolately
جملات نمونه
1. The child was crying inconsolably.
[ترجمه ترگمان]کودک گریه می کرد
[ترجمه گوگل]کودک گرسنه بود
[ترجمه گوگل]کودک گرسنه بود
2. She cried inconsolably when her cat was run over by a car.
[ترجمه ترگمان]وقتی که یه ماشین از ماشین رد شد، گریه کرد
[ترجمه گوگل]او وقتی که گربه اش با یک ماشین پرتاب می کرد، غافلگیرانه گریه کرد
[ترجمه گوگل]او وقتی که گربه اش با یک ماشین پرتاب می کرد، غافلگیرانه گریه کرد
3. The poor woman started sobbing inconsolably as if she'd been widowed.
[ترجمه ترگمان]زن بیچاره طوری هق هق گریه می کرد که انگار بیوه شده بود
[ترجمه گوگل]زن فقیر شروع به غم انگیز شدن کرد، مثل اینکه او بیوه بود
[ترجمه گوگل]زن فقیر شروع به غم انگیز شدن کرد، مثل اینکه او بیوه بود
4. To weep inconsolably for a long time.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی طولانی به گریه افتاد
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی گریه نکنید
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی گریه نکنید
5. He was sobbing inconsolably.
[ترجمه ترگمان]داشت هق هق گریه می کرد
[ترجمه گوگل]او غافلگیر شد
[ترجمه گوگل]او غافلگیر شد
6. This is a little hard to swallow, especially as I listen to my eight-year-old wail inconsolably about her failure to defeat her sister on a Nintendo Wii.
[ترجمه ترگمان]این یه کم سخته که قورت بدی، به خصوص که من به صدای ۸ ساله خودم در مورد شکست دادن خواهرش برای شکست دادن خواهرش استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]این کمی سخت برای بلعیدن است، به خصوص به عنوان گوش دادن به من هشت ساله بی حوصلگی در مورد شکست او را به شکست خواهر خود را در Wii نینتندو گوش
[ترجمه گوگل]این کمی سخت برای بلعیدن است، به خصوص به عنوان گوش دادن به من هشت ساله بی حوصلگی در مورد شکست او را به شکست خواهر خود را در Wii نینتندو گوش
7. The average newborn cries 2 hours per day—an infant who cries inconsolably at least 3 hours a day for at least 3 days a week probably has colic and will outgrow it by 3 months.
[ترجمه ترگمان]نوزاد به طور متوسط ۲ ساعت در روز گریه می کند - کودکی که حداقل ۳ ساعت در روز گریه می کند و حداقل ۳ روز در هفته به قولنج مبتلا می شود و سه ماه از آن بزرگ تر می شود
[ترجمه گوگل]نوزاد تازه متولد 2 ساعت در روز گریه می کند: کودکانی که حداقل 3 ساعت در روز حداقل 3 روز در هفته گریه می کنند، احتمالا دارای کولیک است و به مدت 3 ماه رشد می کند
[ترجمه گوگل]نوزاد تازه متولد 2 ساعت در روز گریه می کند: کودکانی که حداقل 3 ساعت در روز حداقل 3 روز در هفته گریه می کنند، احتمالا دارای کولیک است و به مدت 3 ماه رشد می کند
8. If your child has all the signs of teething — heavy drooling, swollen gums — but also seems to be having unusual pain (crying inconsolably is a big clue), call his doctor.
[ترجمه ترگمان]اگر کودک شما همه نشانه های of - آب رو و gums متورم را داشته باشد - اما به نظر می رسد که درد نامعمول دارد (گریه کردن یک سرنخ بزرگ است)، به پزشک خود زنگ بزنید
[ترجمه گوگل]اگر فرزند شما علائم زیر را داشته باشد - سوزش سنگین، لثه های تورم - اما به نظر می رسد که درد غیرمعمول داشته باشد (گریه غافلگیرانه نشانه ای بزرگ است)، با دکتر خود تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر فرزند شما علائم زیر را داشته باشد - سوزش سنگین، لثه های تورم - اما به نظر می رسد که درد غیرمعمول داشته باشد (گریه غافلگیرانه نشانه ای بزرگ است)، با دکتر خود تماس بگیرید
9. Nina Boal, a computer programmer who lives in Columbia, Maryland, remembers a flight from Tokyo to Detroit, where she was seated next to "an inconsolably screaming kid. "
[ترجمه ترگمان]نینا Boal یک برنامه نویس کامپیوتر که در کلمبیا، مریلند زندگی می کند، پرواز از توکیو به دیترویت را به یاد می آورد، جایی که در کنار \"یک بچه جیغ مانند\" نشسته بود
[ترجمه گوگل]نینا بوال، یک برنامه نویس کامپیوتری که در کلمبیا، مریلند زندگی می کند، پرواز خود را از توکیو به دیترویت، جایی که او در کنار 'کودک بی نظیر فریاد زده'، به یاد می آورد '
[ترجمه گوگل]نینا بوال، یک برنامه نویس کامپیوتری که در کلمبیا، مریلند زندگی می کند، پرواز خود را از توکیو به دیترویت، جایی که او در کنار 'کودک بی نظیر فریاد زده'، به یاد می آورد '
کلمات دیگر: